شهید کلهر قائم مقام لشکر ۱۰ سید الشهدا بود که رشادت ها و ازخود گذشتگی های بسیاری در طول جنگ به نمایش گذاشت.
مقدمه
شهید یدالله کلهر از شهدای گرانقدر دفاع مقدس است که برای حفظ خاک این کشور، جان خود را فدا کرد. شهید کلهر قائم مقام لشکر ۱۰ سید الشهدا بود که رشادت ها و ازخود گذشتگی های بسیاری در طول جنگ به نمایش گذاشت. سردار شهید کلهر در بهمن ماه سال ۶۵ در جریان عملیات کربلای ۵، به فیض رفیع شهادت نائل شد. در این مقاله قصد داریم به معرفی زندگی نامه این شهید بزرگوار و وصیتنامه وی بپردازیم.
کودکی و دوران تحصیل شهید یدالله کلهر
یدالله کلهر در سال ۱۳۳۳ در روستای بابا سلمان از توابع شهریار کرج چشم به جهان گشود. وی در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. به همین دلیل از همان دوران کودکی نماز خواندن را شروع کرد. وی از فعالان مسجد محل بود و همیشه در صف نماز جماعت دیده میشد. یدالله کودکی بسیار متین و خوش رفتار بود. این اخلاق او باعث شده بود که محبوبیت بالایی نزد اطرافیان خود کسب کند.
به گفتهی خانواده یدالله، او انسانی مهمان نواز بود. به طوری که پیش از ظهر دوستان خود را موقع ناهار به منزل دعوت می کرد. بسیار پرانرژی،شاداب و سرزنده بود. یدالله انسانی شجاع و نترس بود و همیشه و در همه حال به خانواده و دوستان خود کمک می کرد. از خصوصیات دیگر یدالله این بود که بسیار قوی هیکل و درشت اندام بود. با این حال حامی مظلومان بود و به کسی زور نمی گفت.
یدالله کلهر تحصیلات دوران ابتدایی را در روستای محل زندگی خود، بابا سلمان گذراند. پس از آن برای تحصیل در دوران راهنمایی و دبیرستان، به دلیل کمبود امکانات مجبور بود به شهریار برود. پس از آن به علت مشکلاتی که وجود داشت، مانند دوری راه، ترک تحصیل کرد.
فعالیت کاری و سربازی
پس از ترک تحصیل، شهید کلهر وارد بازار کار شد. در ابتدا به تانکر سازی مشغول بود. پس از مدتی، او شغل سیمکشی برق و ساختمان را انتخاب کرد. پس از مدتی او توانست در شغل خود حسابی موفق شود. او توانست در یک پروژه برق کشی ساختمان که در شهر اصفهان بود، مشغول به کار شود.
در سال ۱۳۵۳ یدالله کلهر آماده اعزام به خدمت مقدس سربازی شد. او دوران آموزشی خود را در استان آذربایجان غربی، شهر ارومیه گذراند. سپس برای خدمت سربازی عازم منطقه شاهپور در تهران شد.
پس از اتمام سربازی به شغل قبلی خود یعنی سیم کشی ساختمان بازگشت. در کنار آن، آهنگری و جوشکاری را نیز آموخت. وی با انجام این کارها، خرج زندگی خود را به دست می آورد.
مخالفت با رژیم پهلوی و انجام فعالیت های انقلابی
شهید یدالله کلهر حامی مظلومان و مخالف سرسخت زورگویی بود. از این رو مخالفت خود را با رژیم پهلوی اعلام کرد. وی با جمع کردن جوانان محل، آنان را به مخالفت از شاه و حمایت و پیروی از امام خمینی دعوت می کرد. نخستین فردی که در مسجد روستای بابا سلمان شعار مرگ بر شاه را سر داد، یدالله بود. اینگونه بود که او به مبارزه با رژیم پهلوی روی آورد و مردم روستای خویش را نیز دعوت به این مبارزه کرد.
پس از مدتی یدالله کلهر در صحنه های انقلاب و مبارزه و با ظلم و ستم رژیم حضور داشت. به همین دلیل عازم تهران شد. در یکی از روزهایی که همراه دیگر افراد مشغول سر دادن شعار علیه حکومت بود، مورد اصابت گلوله نیروهای حکومتی قرار گرفت و مجروح شد.
پس از پیروزی انقلاب نیز به فعالیت های خود در جهت تشکیل پایگاه های دفاعی و کمیته های انقلاب اسلامی پرداخت. سرانجام یکی از بهترین دستاوردهای او رقم خورد. یدالله کلهر در شهریور ۱۳۵۸ به عضویتی تشکیلاتی تحت عنوان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کرج درآمد. سمت وی جانشین عملیات سپاه بود.
ازدواج
پس از انجام فعالیت های بسیار در عرض عرصه انقلاب، یدالله کلهر تصمیم به ازدواج گرفت. یدالله در سال ۱۳۵۹، دو سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ازدواج کرد. پس از مدتی خداوند به او یک فرزند دختر اعطا نمود.
حضور شهید یدالله کلهر در گیلان غرب و سرپل ذهاب
در اوایل انقلاب، گروهک های تروریستی با انجام فعالیت های ضد انقلابی در مناطق مرزی کشور، سعی داشتند نظام جمهوری اسلامی ایران اختلال ایجاد کنند. از این رو یدالله کلهر گروهی را از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به سرپل ذهاب اعزام کرد. خود نیز به عنوان سرپرست گروه، همراه دیگر افراد بود.
پس از اتمام عملیات در کردستان و باز پس گیری سنندج، درحالی که تیم اعزامی سپاه به کرج بازگشت، اما او در کردستان ماند. در آنجا به فرماندهی عملیات تکاب منصوب شد.
حضور در دوران دفاع مقدس
در اوایل شروع جنگ تحمیلی، شهید یدالله کلهر به آبادان اعزام شد. در آنجا جبهه فیاضیه را تشکیل داد و خود نیز به عنوان فرمانده مشغول به خدمت شد. پس از دلاوری ها و رشادت های فراوان در جنگ با دشمن بعثی و با توجه به لیاقتی که داشت، به عنوان جانشین فرماندهی در تشکیل تیپ المهدی انتخاب شد.
شهید یدالله کلهر در اولین عملیات خود که طریقالقدس بود، نقش فرمانده گردان را برعهده داشت. پس از آن در عملیات هایی نظیر فتح المبین، بیتالمقدس، رمضان و والفجر به عنوان فرمانده لشکر، دلاوری های گستردهای انجام داد.
در سال ۶۱ برای حضور در جبهه جنگ سوریه و لبنان، یک دوره تخریب و مربیگری را در پادگان امام حسین (ع) گذراند. پس از آن، در اردیبهشت ۱۳۶۳ به این کشورها اعزام شد.
سرباز رشید اسلام، شهید یدالله کلهر خدمات شایستهای در سوره و لبنان برجای گذاشت. پس از آن بلافاصله به جبهه های جنگ بازگشت تا به کشورش خدمت کند. کلهر پس از بازگشت در عملیات والفجر ۸ فرمانده عملیات بود. با این حال آسیبی سختی در این عملیات دید که باعث شد مدت زیادی را در بیمارستان تحت مداوا قرار بگیرد. پس از بهبودی، از جبهه های جنگ دور نماند و پس از بازگشت به جبهه، در عملیات های کربلای ۴ و کربلای ۵ حضور پیدا کرد.
تاریخ و منطقه شهادت شهید یدالله کلهر
یدالله کلهر پس از رشادت های بسیار، سرانجام در به آرزوی خود رسید. وی که قائم مقام لشکر ۱۰ سیدالشهدا بود، در دیماه ۶۵، هنگامی که قصد اعزام به عملیات کربلای ۵ را داشتند، بر اثر اصابت ترکش به سرش، در منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
علی فضلی فرمانده لشکر ۱۰ سیدالشهدا در باره شهید یدالله کلهر گفت: «یدالله از ما جدا شده بود. پس از چند ساعت خبر رسید که مجروح شده. پس از آن ایشان را به بیمارستان صحرایی منتقل کردند. اما به علت عمیق بودن جراحت، او را به بیمارستان بقایی انتقال دادند. با وجود تلاش های پزشکان و مقاومت ۲۴ ساعتی که یدالله به علت بنیه قوی فیزیکی داشت، در اثر اصابت ترکش دچار مرگ مغزی شد و به شهادت رسید.»
وصیتنامه شهید یدالله کلهر
بسم رب الشهدا و الصدیقین
من طلبنی وجدنی و من …
با سلام و درود بر محمد (ص) و امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام خمینی، رهبر بزرگ تمامی مسلمین و مستضعفین جهان؛ رهبری که تمامی ما را از منجلاب خواری و ذلت به بیرون کشیده و به راه راست هدایتمان کرد و نوری شد در تاریکی راه که بتوانیم در حرکت خودمان را از تمام راههای انحرافی بازداریم و در راه مستقیم که همان الله میباشد حرکت خود را ادامه دهیم. با این راهنمایی امام عزیزمان بود که راه خودمان را پیدا و انتخاب کردیم، بتوانیم جبران زمان جاهلیت خودمان را بکنیم.
خدایا! شاهد باش که از تمام مظاهر مادی دنیا به رهیم تا بیشتر به تو نزدیک شویم و به تو بپیوندیم. خدایا! شاهد باش به عشق تو به مسیر تو حرکت کردیم و اینک فقط پیوستن به تو را انتظار داریم.
خدایا! من خواهان شهادتم نه به این معنی که از زندگی کردن در این دنیا خسته شدهام و خواسته باشم خود را از دست این سختیها و ناملایمات دنیوی خلاص کنم، بلکه میخواهم شهید شوم تا اگر زندهام موجودی نباشم که سبب جلوگیری از رشد دیگران شوم تا شاید خونم بتواند این موضوع را جبران کند و نهال کوچکی از جنگل انبوه انقلاب را آبیاری کند.
میخواهم شهید شوم تا خونم به سرور شهیدان، حسین علیهالسلام گواهی دهد که من مانند مردم کوفه نیستم و رهرو راهش بودهام. ای بهتر از همه دوستها و یارها! مرا دریاب. ای معشوقم، مرا تو خوش بخوان. من انسانی گناهکار و روسیاه هستم. مرا فراخوان که دیگر نمیتوانم صبر کنم و صبرم به پایان رسیده است.
گرچه سخت و ناگوار است بین دوستان صمیمی جدایی میافتد و چه سخت است آن زمان که یک رهرو به مقصدش برسد و دیگری مثل من به مقصد خویش نرسد. بار الها! خودت این سختیها را از دوش من بردار.
پدر عزیزم! مرا ببخش که فرزند خوبی برایت نبودم و از من راضی باش تا خدا هم از من خوشنود گردد و مرا بیامرزد و امیدوارم بتوانم با تقدیم خون ناچیز و جسم ضعیف خود به اسلام و قرآن رضایت خدا و شما را فراهم کنم. صبور باش و مبادا با بیصبری دلگیرم کنی.