شهید عبدالخالق رضایی
شهید عبدالخالق رضایی

وصیت نامه پاسدار شهید عبدالخالق رضایی اشهد ان لا اله الا لله و ان محمد عبده و رسوله و اشهد ان امیرالمؤمنین و ابنائه الطاهرین و المعصومین سیما بقیه الله الاعظم و نائبه الامام خمینی- مد ظله. سلام و درود بر پیامبر آخر الهی که راه انسانیت و کمال را برای انسان‌ها به ارمغان آوردند. […]

وصیت نامه پاسدار شهید عبدالخالق رضایی

اشهد ان لا اله الا لله و ان محمد عبده و رسوله و اشهد ان امیرالمؤمنین و ابنائه الطاهرین و المعصومین سیما بقیه الله الاعظم و نائبه الامام خمینی- مد ظله.

سلام و درود بر پیامبر آخر الهی که راه انسانیت و کمال را برای انسان‌ها به ارمغان آوردند. سلام بر پیامبر اکرم -صلی‌الله‌علیه‌وآله- که مکتب حیات‌بخش اسلام و آمدن درصراط مستقیم و دوری از جنود شیطانی و تقرب به جنود الهی را ارمغان الهی خود برای ما و آیندگان دانست. سلام به ائمه معصومین که دست انسان‌ها را گرفته و در صراط مستقیم قرار می‌دهند. سلام بر مهدی موعود، امام زمان  و منجی انسان‌های خسته از ظلم و جور و سلام و درود بر امام امت، خمینی کبیر که عصر مبارزه با ظلم و جور ما و قرن پیروزی مستضعفان را شروع نمود و انسان‌های زیادی را آب حیات بخشید و علاوه بر آن، شهادت را زمانی که انسان‌ها درمحاصره و اسارت بودند، مجدداً پایه‌گذاری کرد.

ای خدای بزرگ که دنیا را خلق کردی و انسان را در آن جایگزین نمودی که با امتحان، تو را دریابند و به سوی توگام بردارند! توانسان‌ها را با امتحان، در بارگاه خود راه می‌دهی؛ زیرا در بارگاه تو به جز انسان راهی نمی‌تواند داشته باشد و دنیا را محل سفر قراردادی تا انسان با اختیار خود، این سفر سخت را طی کند و در این مسیر پیامبران عظام را فرستادی تا دست بندگانت را بگیرند و به سوی تو آورند.

خدایا! همانطوری که در بحرانی‌ترین دوران حیات، عنایتت را برمن حقیر جاری کردی، در این آخرین لحظات، خودت را به من بشناسان و شیطان را، خودت از ما دورکن. ای خدای بزرگ! خواستم قدری از دنیا وخود و صواب و خطا بگویم؛ خواستم از دنیا بد بگویم؛ یقین کردم که دنیا مزرعه آخرت است.

خواستم دنیا را عامل انحراف و خطا و عامل معصیت و بدبختی و عقب ماندن از قافله انسانیت و عامل همه بدی‌ها و تزویرها بدانم، با این توجیه‌ها دانستم که خودم را گول می‌زنم، آن چیزی که دنیا را بد و تاریک و تیره و سخت می‌کند،  نفس انسان و امیال و هوس‌پرستی‌های انسان است؛ یعنی فهمیدم که ما انسان‌ها صفت بد را به دنیا می‌دهیم؛ زیرا دلبسته این دنیا شده‌ایم؛ اما نمی‌دانیم  با این که همه ما روزی از این جا خواهیم رفت؛ اما باورنداریم. ای خدای بزرگ! خواستم از رابطه خودم باخودت بگویم؛ اما شیطان و نفس اماره را دیدم که چون غولی بر سر راهم ایستاده‌اند و قدرت تکان دادن آنها را ندارم.

ای خدای بزرگ! خواستم از اعتقادم بگویم، دیدم که هنوزخیلی نقص دارم؛ از اطاعت از امامم هنوز خیلی عقب هستم. ای خدای بزرگ! خواستم از رابطه خود با انسان‌ها؛ یعنی بندگان تو بگویم، اما مشاهده کردم و دیدم که آن طور که تو می‌خواستی نبودم. ای خدای بزرگ! از هر چه مربوط به حیات انسان بود، خواستم سخنی گفته باشم، خود را دور از آن‌چه خواسته بودی یافتم؛ با همه این ها ای خدای بزرگ! دیدم که صدای حسین، ندای حسین، شعار حسین و زیارت حسین -علیه‌السلام-  گوش و قلب و جسمم را به حرکت واداشت، با خود گفتم: با همه نقص‌هایم، با کمک حسین -علیه‌السلام-  جلو خواهم رفت.

سخنم را از اول با یا حسین می‌گویم، هر چند خودم را خیلی کمتر از آن یافتم  که با حسین -علیه‌السلام- گفت‌وگو کنم؛ اما با یاوران او و نوحه‌سرایان او، با بسیجیان عاشق او هم‌صدا شدم، خودم را در سیل خروشان آنها انداختم و یقین کردم که حسین -علیه‌السلام- مرا بر نمی‌گرداند و خجالت‌زده نمی‌کند؛ بالاخره وقتی حسین -علیه‌السلام- را یافتم، همه چیز برایم سهل و آسان شد؛ همه چیز زیبا شد؛ همه چیز مهیا شد.

حال ای خدای بزرگ! از تو می‌طلبم که در این روزهای آخر، اول خطاهایم را ببخشی و دردهایم را التیام بخشی و روحم را صیقل دهی و جسمم را به حرکت درآوری. ما در جنگ تانک‌‌ها و توپ‌ها و… با همه سختی‌ها به یاد تو و برای تو و به سوی تو هستیم. خداوندا! در این لحظات آخر ما را عاشق خودت گردان. چشم، دل و مغزمان که امید به دنیا دارند، به خودت امیدوار گردان و بعد از آن نور هدایت که از مهمترین نعمت‌هاست و محبت اهل بیت -علیهم‌السلام- که همه چیزمان، چه امور دنیوی و چه امور اخروی بستگی به آنها دارد، نصیب ما گردان.

خدایا! اخلاص را در این لحظات بر ما نازل کن  تا اخلاص و شهادتمان با هم کامل گردد و بدین‌وسیله رنگ بد اهریمنِ گناهانمان که چهره روحمان را خون‌آلود کرده است، زیباگرداند.

خدایا! در این لحظات درهای اهل بیت را برایمان آشکار کن و شجاعت آنان را در دستمان و روحمان و مغزمان جاری کن تا در حال زیارت تو شکستن کابوس مرگ -که لحظه‌ای زیبا برای مؤمنین است- برایم زیبا شود و گناهانم مرا به سختی مرگ دچار نکند. خدایا، پیروزی بر لشکر کفر را که ضربه‌های جبران‌ناپذیری بر دینت زده، نزدیک گردان و مستضعفین را به وعده موعود خویش برسان و با این پیروزی، قلب امام خمینی کبیر و ملت زجردیده و شهید پرورمان را خشنود ساز و قلب دشمنانمان را غمگین کن.

باز از گناهان می‌گویم؛ آنها که مانع من از دیدن تو و نور هدایت تو شده است. مرا ببخش که سنگینی گناهم به وسیله بخشش تو سبک شود و آماده پرواز می‌گردم. شکرگزارم که در اول جوانی اسلامت را به وسیله نعمت بزرگت، امام خمینی، بر ما نازل کردی و نعمت مسلمان بودن را نصیب ما گردانیدی.

گفته‌ای چند در مورد مرگ و شهادت:

گرچه ما نسبت به مرگ، با اندک دقتی می‌توانیم به یقین برسیم و آن را با همه خوبی‌هایش درک کنیم؛ اما این  یقین را داریم که شهادت هم‌لیاقتی است، رفیقی است از طرف خدا و راهی است که انسان‌ را به سرعت به عروج ملکوتی می‌رساند؛ یعنی شهادت و متصل شدن به خدا و خداگونه شدن. شهادت یک بیع ملکوتی است؛ یک آهنگ آزادی‌بخش؛ آزادی از همه دلبستگی‌ها و دل‌خوشی‌ها و زیورها ویک هدیه الهی از طرف معبود به بنده خاص خود.

شهادت متصل شدن قطره‌ها به دریای محبت عشق و زیارت است؛ بنابراین مرگ، باختن است؛ ولی در شهادت، باختن وجود ندارد، هرچه هست، در هر درجه و مقام که باشد، فیض عظیم است. درمورد جنگ هم همه می‌دانند که حق کدام است و باطل کدام. مسئله جنگ و آمدن در میدان جنگ و نبرد با دلخواه خود من و آگاهی و مطالعه خود من بوده است. سعادت و صلاح ما همان حرف امام عزیز و فداکارمان می‌باشد که: تا ریشه فتنه را از جا نکنده‌اید، اسلحه خود را به زمین نگذارید که فردای آن پشیمان خواهید شد و پشیمانی سودی ندارد.

یک جمله هم با برادران پاسدار:

ای برادران، مشکلات را با بردباری حل کنید و فرمانبردار امام باشید، اگر شما فرمانبردار امام نباشید، چه کسی پیش‌قدم خواهد شد؟! چه کسی قلب امام را خوشحال خواهد کرد؟! یادمان باشد که ما بعد از روحانیت، جلودار قافله حسین هستیم و جلودار بودن قدری مشکل است و نیاز به استقامت و تفکر دارد. قدر مسئولیت ومقام خویش را بدانید.

سخنی با خانواده‌ ام:

ای پدر، مادر، خواهر و برادرانم! بدانید که همه فانی هستیم؛ پس در دنیای فانی با سربلندی زندگی کنید تا سرای دیگر آرامش خاطر داشته باشید. مبادا به خاطر دنیا، با همدیگر کینه داشته باشید! قدری خود را فراموش کنید و خدا را درنظر بگیرید. اما تو ای خواهرم! با حفظ دستورات اسلامی و اخلاق اسلامی و دوری از پرحرفی و با الهام از قرآن و کتاب‌های مذهبی چنان باش که خداوند خواسته و طوری رفتار کن که خدا را خوشنود کرده باشی و زینب را در نظر داشته باش که همه چیز را برای ما تمام کرد و او را بشناس که هرگز اشتباه نخواهی کرد. امیدوارم با ایمان خوب و رفتار شایسته روحم را شاد کنی. امام جمعه عزیز و محترم و نور چشم ما، جناب آقای حاج‌حسین آیت‌اللهی را سلام برسانید و ایشان را تنها نگذارید. به امید پیروزی رزمندگان اسلام با فتح کربلای حسین -علیه‌السلام.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی، خمینی را نگهدار.

والسلام