زندگینامه شهید اکبر روندی: شهید اکبر روندی دز سال ۱۳۴۳ در شهرستان قصر شیرین در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد. این شهید بزرگوار از همان دوران کودکی به عرفان و دین اعتقاد قلبی شدیدی داشت. همزمان با از گذراندن تحصیلات خود از همان دوره ابتدایی به خواندن کتابهای دینی و علمی و عرفانی علاقه […]
زندگینامه شهید اکبر روندی:
شهید اکبر روندی دز سال ۱۳۴۳ در شهرستان قصر شیرین در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد. این شهید بزرگوار از همان دوران کودکی به عرفان و دین اعتقاد قلبی شدیدی داشت. همزمان با از گذراندن تحصیلات خود از همان دوره ابتدایی به خواندن کتابهای دینی و علمی و عرفانی علاقه مند شد. ایشان در همان دوران آغاز جنگ تحمیلی به اسلام آباد مهاجرت کرد. اسباب وسیله زندگی این شهید بزرگوار بسیار ساده بوده است. زیرا اعتقاد به ساده زیستی و اخلاقیات عرفانی و … داشته است. شهید اکبر روندی همزمان با تحصیل خود، جبهه جنگ را ه خالی نگذاشته بود. به همراه دو برادر خودش در بیشتر عملیاتها به عنوان فرماندهای شجاع حضور داشته است. این شهید پاک، همیشه زیر لب ذکر خدا و دعا تلاوت میکرد. اطرافیانش همه به این اخلاق ایشان آگاهی داشتند.
بخشی از وصیت و خاطرات شهید اکبر روندی:
ایشان در وصیت نامه خود نوشته اند: ای نور چشمان من در همه حال تابع ولایت فقیه باشید. چرا که در روز قیامت هرکسی با امامش محشور میشود.
چهره خندان و بانشاط شهید اکبر روندی زبانزد همه اطرافیان بوده است. ایشان حتی گریههای خود را پنهان از دیگران میکرد. اجازه نمیداد کسی او را با چهره ناراحت و اخمو ببیند. این شهید دلاور برادر کوچک خود را در عملیات والفجر۹ از دست داد. ایشان به برادر کوچکش بسیار علاقه مند و وابسته بودند. زمانی هم که فرمانده عملیات فجر بود، خنده و نشاط زا سرلوحه و شرایط گروه میدانست. طرز لباس پوشیدن ایشان بسیار ساده و خودمانی بود. اگر او را نمیشناختید اصلا متوجه نمیشدید که ایشان فرمانده گروهها است. همین خصلت خاکی بودن و گرم بودن با دیگران باعث میشد همهی افراد گروه حس خوب و راحتی با ایشان داشته باشند.
خصوصیات شخصیتی شهید روندی:
طبق گفته اطرافیان شهید اکبر روندی، ایشان نصفه شب ها به طرز عجیبی ناپدید میشده است. اما دقیقا هنگام اذان صبح به مقر خود بازمیگشت. حتی اطرافیانش تصمیم گرفتند که یک روز بیدار بمانند و به طور نامحسوس ببینند ایشان کجا میروند. اما این شهید بزرگوار از این شیطنت بچههای تیم باخبر شد و آن روز تا صبح خوابید.
از دیگر رفتارهای شخصیتی ایشان عشق و علاقه به ورزش بوده است. ایشان بسیار ورزیده و چالاک برای کوهنوردی و پیاده روی بودند. از رفقای صمیمی ایشان شهید بلال بوده است. شهید روندی دوست صمیمی خود را در عملیات شلمچه از دست داده بود و راهی بهشت کرد. بسیاری از دوستان دیگر این بزرگوار اگر کاری از ایشان میخواستند، شهید روندی را به شهید بلال قسم میدادند.
خانواده شهید اکبر روندی:
همانطور که گفتیم این خانواده بزرگوار فرزندان دیگری هم در جنگ تحمیلی از دست دادهاند. پاس سخنانشان که بنشینید از سوز دل آنها باخبر میشوید. خواهر شهید روندی از زمانی تعریف میکند که شهید اکبر از عملیات فجر به خانه آمد. همه آنها سراغ برادر دیگر عباس را از شهید روندی گرفتند. ایشان گفتند: اگر بگویم شهید شده دروغ گفته ام. اگر بگویم زنده است دروغ گفته ام. سپس گفتند مگر خون عباس از خون عباس کربلا گران تر است؟ قطعا این خبر شوک بزرگی برای این خانواده بزرگ و خود شهید اکبر بوده است. اما آنها دلهایشان را به خدا سپردند تا آرام بگیرند.