مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی ایران در تمام این سالها دارای فراز و نشیبهای بسیاری بوده است. یکی از این فراز و نشیبها مربوط به دوران توافقگرایان است که اصل رسیدن به توافق را بر رسیدن به یک توافق خوب ارجحیت میدانستند. این ارجحیت بخاطر التقاطی بود که آنها از عنصر Policy در عرصههای داخلی و […]
مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی ایران در تمام این سالها دارای فراز و نشیبهای بسیاری بوده است. یکی از این فراز و نشیبها مربوط به دوران توافقگرایان است که اصل رسیدن به توافق را بر رسیدن به یک توافق خوب ارجحیت میدانستند. این ارجحیت بخاطر التقاطی بود که آنها از عنصر Policy در عرصههای داخلی و بین المللی داشتند. اینکه Policy چیست و چه فرقی با سیاست دارد در گفتاری مستقل به آن پرداخته شد و دانستیم که در Policy منافع حزبی، منافع ملی را قربانی خواهد کرد. اما در این قسمت سعی شده است تا مصادیقی از عنصر Policy در عرصه سیاست خارجه، داخله و انرژی هستهای در جمهوری اسلامی ایران را بیان کنیم. در ادامه با وب سایت رزمندگان همراه باشید.
چالش هستهای در دوره اصلاحطلبان
نطق ۳ آذر ۱۳۸۲ احمد شیرزاد نماینده مجلس ششم را به اذعان برخی میتوان سرآغاز چالشهای ایران با غرب در موضوع هستهای دانست. نطقی که سبب شد مهدی کروبی ریاست وقت مجلس شورای اسلامی آن را صدای اسرائیل عنوان کند. با آغاز فشارهای هستهای غرب علیه ایران، مذاکرات هستهای نیز آغاز میشود. کشورهای غربی از رسیدن ایران به فناوری هستهای بیمناک هستند و میخواهند به هر قیمت چرخ سانتریوفیوژها را از حرکت بیاندازند.
هر چند شیرزاد خود یک اصلاح طلب بود اما عملاً دولت اصلاحات را وارد چالشی کرد که بقای آنان را در قدرت به خطر انداخته بود. محمد جواد ظریف که از مذاکره کنندگان طرف ایرانی بود در گفتگویی مخفیانه با البرادعی، توافق در مذاکرات هستهای را شرط بقای خود و جریانش در عرصه قدرت میداند. توافقات هستهای به هر قیمت شکل میگیرد، طرف ایرانی بالاترین سطح از تعهد و محدودیت را میپذیرد. اما در آن زمان با بدعهدی طرفهای غربی توافقنامه ملغی اعلام میشود و چرخ سانتریفیوژها به حرکت در میآید. این عدم موفقیت در مذاکرات یک شکست دیپلماتیک برای جریان حاکم به حساب میآمد و آنها در انتخابات سال ۸۴ جایگاه خود را از دست دادند و ایران شاهد یک نوع گردش قدرت در سطح حاکمیت بود.
مذاکرات هستهای در دوره تدبیرگرایان
در سال ۹۲ با بازگشت دوباره این جریان به عرصه قدرت مذاکرات هستهای وارد فاز جدیدی میشود. در این دوره نیز نگاه جریان حاکم به مذاکرات تثبیت خود در جایگاه قدرت است. این را در ادبیات آقای ظریف میتوان مشاهده کرد. او اینبار در شورای روابط خارجی ایالات متحده آمریکا و در پاسخ به هاله اسفندیاری از استراتژی خود و جریانش در مذاکرات پرده بر میدارد. او با استناد به مذاکرات سال ۸۲ و انتخابات سال ۸۴ این بار نه به صورت مخفیانه بلکه بصورت علنی و نه بصورت تلویحی بلکه بصورت واضح شرط دوام خود و جریان میانه رو در کشور را رسیدن به توافق اعلام میدارد.
در داستان مذاکرات منتهی به برجام، اوبامای دموکرات توافق نکردن را بهتر از یک توافق بد می داند اما در همان برهه مسئول مذاکره کننده هستهای جمهوری اسلامی ایران هر توافقی را بهتر از عدم توافق میداند. این همان میشود که برجامی تصویب شود که نه به تحلیل بلکه به تجربه اثبات کرد که منفعتی برای جامعه ندارد.
این دو مورد مصادیقی از اثری است که Policy بر سیاست داخلی، سیاست خارجی و منافع ملی میگذارد.
در ادامه نیز با وب سایت رزمندگان همراه باشید.