شهید سید عبدالرضا موسوی
شهید سید عبدالرضا موسوی
یکی از خصوصیات شهید سید عبدالرضا موسوی روحیه شهادتجویی و انتظار وی بود که پیوسته در دعاها طلب شهادت میکرد و مکرر تکرار میکرد که "من قبل از فتح خرمشهر شهید میشوم" و این مسئله دقیقاً در سپاه و برخوردهای خانوادگی او مشهود و محرز بود تا زمینه قبلی شهادت خویش را در آنها بهوجود آورده باشد. مثلاً با خرید وسائل خانه همیشه با شک وتردید برخورد میکرد. در شب شهادتش در چادر فرماندهی به شدت ناله میکرد و نهجالبلاغه و دعای کمیل و قرآنی را که همیشه به همراه داشت میخواند. سرانجام در نزدیکی جاده اهواز ـ خرمشهر ( کیلومتر 20 خرمشهر) به لقاء الله پیوست.

وصیت نامه پاسدار شهید سید عبدالرضا موسوی

فاستجاب لهم ربهم انی لا اضیع عمل عامل منکم من ذکراً اوانثی من بعض فالذین هاجروا و اخرجوا من دیارهم و اوذوا فی سبیل و قاتلوا و قتلوا لا کفرن سیئاتهم و لا دخلنهم جنات تجری من تحتها لانهار ـ ثوابا من عندالله و الله عنده حسن الثواب .

              ( آل عمران ـ ۱۹۵ ، ۱۹۳ )

برادران عزیزم :

جنگ فعلی نتیجه جبری ادامه حرکت انقلابی مردم و تلاش برای تحقیق همه اهداف انقلاب است . جنگ تحمیلی کنونی پی آمد تلاش انقلابی خلق ماست و مانند بسیاری عواقب و آثار دیگر انقلاب باید با آن روبرو شد و بر آن غلبه نمود . جنگ فعلی با بحران اقتصادی و توطئه های سیاسی نظامی ، دیگر از لحاظ ماهیت تفاوتی ندارد .

انقلاب در حرکت رو به پیش خود با این موانع و توطئه ها و کارشکنی ها روبرو می شود و هر انقلاب اصیل و مردمی چنین است و لذا باید در ادامه راه خود به سوی هدفهای انقلابی همه این موانع را از پیش پا بردارد . در این جنگ انقلاب و هدفهای مکتب از همه بالاتر است .

برادران عزیزم برای ما استقلال و تمامیت ارضی فی نفسه و مجرد و تنها یک ارزش به حساب نمی آید بلکه تمامیت ارضی و استقلال میهن اسلامی مان در چهار چوب هدفهای انقلاب و مکتب معنی پیدا می کند ، آری برادرانم ، آنچه به جنگ و تلاش در حفظ پاسداری از تمامیت ارضی و استقلال ، معنی می بخشد ، انقلاب و مکتب است ، آزادی و استقلال واقعی است ، عدالت و برابری است . ما باید بیش از آنکه برای یک وجب خاک بیش یا کم ، بجنگیم باید برای دفاع از آرمانهای انقلاب مبارزه کنیم ،و این است که همه باید از دیدگاه انقلاب و مکتب در جنگ وارد شویم . زیرا اگر شرکت در جبهه جنگ با آگاهی سیاسی و مکتبی همراه نباشد ، وظیفه اش انقلابی نخواهد بود .

جنگ با عراق برای هدف ما نیست و همه چیز هم نیست ، بلکه وظیفه ای است در کنار و بدنبال دیگر وظایف انقلابی و اسلامی که تا کنون داشته ایم و از این پس خواهیم داشت .

تأکید من به خاطر آن است که نشان دهیم ما و همه رزمندگان و جان بر کفان انقلاب هرگز هدف هایی را که به خاطر وصول به آن انقلاب کردیم و دشمنی ابر قدرت ها را برانگیختیم و هجوم نظامی عراق هم یکی از عکس العملهای این حرکت انقلابی است ، هرگز فراموش نکرده ایم و پایان یافته نمی بینیم .

برادرانم ، سپاه باید مبارزه دراز مدت مکتبی را تا تحقق همه ایده آلهای توحیدی دستورالعمل زندگی و حیات خویش قرار دهد .

برادران عزیزم ! شما چه فکر می کنید ؟ آیا تحت چه شرایطی استعمارگران و دشمنان زخم خورده ما حاضرند به جای مخالفت و خصومت ، به حمایت از ما برخیزند ؟ آیا جز با نفی همه خواسته هایی که تا کنون در راهشان جنگیده ایم و قربانی داده ایم ؟ آیا جز با نفی هدفهایی که دشمنی شیطانی را برانگیخته بود ؟ نفی آزادی ، نفی استقلال واقعی و جوهره مکتبی انقلاب ؟و راستی برادران ، اگر ما اختلاف خود را با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا فراموش کنیم ، چه چیزی برای ما می ماند ؟

آری برادران ! ما برای تحقق آرمانهای توحیدی انقلاب کرده ایم و به همین دلیل جنگ باید در خدمت به این آرمانها باشد . ما باید در این جنگ ، علاوه بر اینکه دشمن را به عقب برانیم و از حاکمیت و گسترش انقلاب و تداوم آن دفاع و در راه آن جانبازی نماییم ، باید چقدر این ابتلاء آلودگیهای شرک و خودپرستی و تن پروری و فساد از وجودمان پاگ گردد و شخصیت انسانی ما در این کوره گداخته سختی و شدت ، ذوب شده ،تحت تأثیر جوهر ایمان به مکتب و ارزشهای متعالی ، ارتقاء و تکامکل یابد ، با تحمل آوارگی از شهر و دیار و مصیبت از دست دادن عزیزان و آزار وارده از دشمن ، همراه با کسب آگاهی و تقویت ایمان صلاحیت وراثت زمین و رهبری نهضت رهائی بخش انبیاءرا در عصر خود بدست آوریم .

بجنگیم تا انقلابمان ادامه یابد و اسلام پیروز شود و آزادی و برابری و قسط اسلامی برقرار گردد و سرانجام استکبار و ستمگری و شرک و استبداد و استعمار در سراسر جهان نابود شود . و به تعبیر امام ، پیروزی یا مرگ هر دو برای ما فتح است . راه یافتن به فلات مرتفع کمال و آزادی و خودآگاهی است . از یاد نبریم که تهاجم نظامی عراق و تحریکات نظامی عراق و تحریکات نظامی آمریکا ، یکی از چند جبهه نبردی است که دشمنان ، علیه انقلاب اسلامی ما گشوده اند و این است که شما خود را حماسه آفرینان این انقلاب و جنگ می دانید و به حق نیز ، هم هستید . باید به طور کامل با انگیزه های انقلاب و مکتب آشنا شوید و از هدفهای سیاسی دشمن از این تهاجم ، کاملاً مطلع باشیم .

برادرانم ! به تعبیر امام ، ما در هر حال پیروزیم . زیرا امام گام زدن در مسیر را پیروزی می داند . انجام وظیفه و تکلیف را پیروزی می داند . امام غلبه نظامی و سیاسی بر دشمن را تنها پیروزی نمی داند و این همان رازی است که موحدین را همواره به تلاش و جهد واداشته است .

آری غلبه با حق است و باطل میرنده و زهوق است ـ ‹‹ ان الباطل کان زهوقا ›› آری براستی هم که مرگ از آن زندگی در حالیکه ظلم حکم می کند هزار مرتبه ارزشمندتر است مگر این زندگی چیست که در مقابل تاراج حق و حاکمیت استکبار و بازدارندگان راه خدا ، سکوت و سازش شود . برادرانم این جوهره قیام حسین است که انقلاب را تداوم می بخشد و مستمر می دارد و آنچه اصالت دارد ، همین محتوا و کیفیت است . حفظ این جوهر و جاری ساختن آن در روح و قلب توده هاست که مقدس و متبرک است . پیام حسین نفی سازش با شیطان و مقاومت در مقابل باطل است .

و اگر انسان بخواهد برای خود ارزشی قائل باشد ، باید میزان ظلم ستیزی و شیوه آنرا ملاک قرار دهد و این مبارزه است که به انسان ‹‹ ارزش و شخصیت ›› می بخشد و پیام حسین (ع) جانبازی و فداکاری است .ایثار خالصانه و مؤمنانه است . نفی هر گونه وابستگی های غیر توحیدی است و اسلام به اعتبار این حماسه ها زنده بوده است و این حماسه ها که از توبه آدم شروع و با قربانی اسماعیل تداوم ، و در بدر و خندق بارور ، و در کربلا تجلی شکوهمند یافت ، و در این جنگ تحمیلی مراحل اوج خود را یافته است و در حماسه های شما پدیدار و جاوید شده است ، حماسه هایتان جاوید و جاویدان باد ! تا اسلام به عنوان مکتب رهایی بخش همه محرومان جهان مطرح گردد .

برادرانم ! پیکرهای رشید و ایمانهای استوار شما ، سد محکمی در برابر توطئه هاست . شما پاسداران دست آوردهای انقلاب و مدافع مستضعفان و یاران وفادار امامید و شما بازوان مسلح خلق مستضعفی هستید که قصد کرده اید تا وعده الهی را در عصر انقلاب ، تحقق بخشید .

برادرانم ! مبادا که از خط امام عدول ورزید وبکوشید تا خط استقلالی خویش را از جریانهای قدرت ، جدا و حفظ کنید . این چیزی که سپاه در کل ، بدان سخت نیازمند است تا بتواند به سوی ارتش مکتبی مسلح به حرکت درآید و در غیر این صورت ، ابزاری برای قدرت یکی از جریانهای سیاسی ، بیشتر نخواهد بود .

برادرانم ! درست است که ما اصالت را به انسان و ایمان می دهیم ولی ضرورت کاربرد سلاحهای پیچیده و یا ارزش و اهمیت حیاتی سازماندهی و اطاعت تمام از فرماندهی و نظم را ابداً نمی توانیم منکر شویم . برادرانم ! نظم از دیدگاه توحیدی یک اصل حاکم و عمومی است .

آری برادران ، نادرست است که وقتی صحبت از نیروی ایمان می شود ضرورت فرماندهی و سازماندهی و امکانات و تاکتیک های درست و غیره نفی می شود و شما خود بهتر می دانید که به خاطر عدم آشنایی برادران ما با سلاحهای سنگین ما چه ضربه های سختی را متحمل شده ایم و چگونه دسته دسته برادران جان برکفمان را از دست داده ایم و همه می توانیم هر روز که در این امرحیاتی و خطیر تأخیر بورزند ، نیروهای ما در موقعیت دشوارتری قرار خواهند گرفت . ولی می دانم که شما باز هم بیاری خدا و با اندک توان خود ، جان خواهید داد و از انقلاب  مکتب بدفاع بر خواهید خواست .

می دانیم شما وارثین حماسی ترین شهادت هایید . شما در حالی از بخشی از شهر عقب نشستید که تمامی آن با خونتان عجین و آمیخته و سرخ شده بود و یا شهادتتان ، خط سرخ و بالنده تکامل را بر زمینه سرخ کربلای میهنمان ، امتدادی تازه بخشیدید و پایبندیتان را به انقلاب و اصول مکتب و خلق را با خون خود مهر زدید .

برادرانم ! شما باید به شدت از تلاش هایی که می کوشند تا بین شما و آن دسته از افراد و برادران ارتشی که در خط و جبهه انقلاب ، صادقانه جان می بازند ، جدایی و سوءظن بیفکنند ، بشدت دوری کنید تا مبادا جبهه انقلاب تضعیف گردد .

در پایان خطاب من به برادر گرامیم ‹‹ جهان آرا ›› است که سخت تنها و خسته است ولی مصمم و مکلف و خاشاک در چشم و خار در گلو ساکت مانده است و از همه سوگرفتار و قبل از هر چیز امیدوارم که مرا ببخشند .

برادر بزرگم ! در این شرایط ، همچنانکه قبلاً هم توضیح داده ام به خاطر خطرهای پنهان و آشکار جبهه خودی که خود بخوبی از آنها آگاهی ، از دست رفتن سریع برادران را مشکی و خللی پرناشدنی می بینم و برای سپاه و انقلاب ، باری گران خواهد بود که ما در برابر مسامحه کاریهای نظم پرستان پر مدعا این همه جان تقدیم  کنیم معتقدم در شرایط کنونی سپاه ما بیش از هر وقت نیاز به یک تجدید سازمان سریع دارد . تا اولاً بتواند وجودیت خویش را حفظ و دوام بخشد و ثانیاً بتواند کمبودها و نیروهای خود را گرد آوری و شکل بخشد . تجدید سازمانی که باید با سازماندهی گذشته قطعاً متفاوت باشد .

برادر بزرگم ! جنگ چیزهای بسیاری به ما آموخته است و مجاز نیستیم که نسبت به آنها بی تفاوت باشیم . باید در مقابل ضربه سختی که بر پیکر سپاه وارد آمده است مقاومت لازم به عمل آید تا سریعاً ضایعات این ضربه جبران گردد .

امیدوارم که موفق و سرافراز باشید .

خداحافظ

برادرتان رضا موسوی ۱۱ / ۱۱ / ۵۹