شهید کاظم نورالهیان
شهید کاظم نورالهیان
(( يا ايها الناس انك كادح الي ربك كدحافملاقيه )) سپاس بيكران خداي را كه انسانم آفريد و از اين راستا مسلمانم ساخت و در آخر شيعه ام نمود و مرا در خط و مسير انبياو ائمه اطهار قرار داد .

وصیت نامه شهید کاظم نورالهیان

(( یا ایها الناس انک کادح الی ربک کدحافملاقیه ))

سپاس بیکران خدای را که انسانم آفرید و از این راستا مسلمانم ساخت و در آخر شیعه ام نمود و مرا در خط و مسیر انبیاو ائمه اطهار قرار داد .

سپاس خدای را که به من عقل داد تا آگاهی پیدا کنم . و آگاهی داد تا معرفت کسب کنم و سرانجام معرفت داد تا عشق آموزم و عشق داد تا در آتشش بسوزم و سوختن داد و ذوب شدن و فدا شدن آموخت تا بقاپیدا کنم .خدایا به من لطف نمودی و بر من منت گزاردی و ما را بر این وادی کشاندی . چگونه شکر کنم الطاف تو را که  شکر همان شکرت را نیز نتوانم به جا آورد و چگونه بشناسم تورا در حالی که مولا و سرورم اعتراف کرد … (( ما عرفناک حق معرفتک )) چگونه عبادت کنم تو را در حالی که این سخن را از اربابم به ارمغان دارم که .. ((ما عبدناک حق عبادتک ))

بار پروردگارا خجلم از سنگینی بار معصیت محزونم از کثرت آمل و آرزو بال شکسته ام از ضرب ضربات سهمگین نفس . ره گم کرده ام از فراموشی و نسیان تو .سرگردانم از فقدان تکیه گاه در عشق تو بیچاره و مفسلم از حکومت غیر تو بر دل .

خدایا . بار پروردگارا از این بنده ضعیف و ناتوان که تمامی عمر خود را لهو و لعب و بیهوده صرف کرده و از این خرمن زندگی چهار روزه هیچ توشه ای بر نداشته .بگذر بار پروردگارا امید این بنده مضطرب و مفلس و بیچاره فقط به لطف و کرم و عنایت خداوندی تو و شفاعت شهدا و رفقایی که از پیش فرستاده است می باشد .پس تو را به ذات پاک و به اولیاو مقربان درگاهت امید او را به یاس مبدل مکن .

ای معبود من ای اکرم الاکرمین ای ارحم الراحمین ای غیاث المستغیثین ای حبیب قلوب الصادقین ای اله العالمین ای کنز من لاکنزله ای عماد من لا عمادله … امروز که قلم به دست گرفته و تصمیم به نگاشتن چند سطری به عنوان وصیت نامه دارم تو بهتر می دانی که تنها درخواستم از محضرت این بوده که … اگر زنده بودنم و داغ این همه شهیدان دیدن برای باعث زیادی و فزونی معرفتم می شود و زیادی معرفت و شناختم باعث نزدیکی و تقرب به تو …

حاضرم هنوز هم در این عالم خاکی بمانم و هنوز  هم داغ بهترین و با صفاترین عزیزانم را نیز ببینم .هنوز هم در سوگ آنان اشک بریزم و خون گریه کنم ولی اگر بار پروردگارا زنده بودن من باعث این شود که از دور شوم و وجودم چراگاه شیطان شود و روز به روز بر معصیتم افزوده شود از تو می خواهم که هر چه سریع تر مرا خلاص کنی که تحمل این همه مصایب و دشواری ها و داغ شهید دیدنها با دوری از تو سازگار نیست ولی در شق دوم نیز تنها امیدم به قلم عفو تو و رحمت واسعه ات است که چشم بپوشی از گذشته هایم .

خدایا تنها امید و درخواستم در این دنیا این است که آن لذت صادق و رسیدن و ذوب شدن در راه خودت و خلاصه لذت به مرحله یقین رسیدن و ((نفس مطمئنه – راضیه – مرضیه )) پیدا کردن را برای لحظاتی هم که شده قبل از شهادت به من بچشان برای یک لحظه هم که شده تو را ببینم و عبادت کنم و به سویت پرکشم و در آخر عمر چشمانم را به جمال مهدی عزیز فرمانده ام یا جد بزرگوارش حسین سید الشهدا روشن و منور بگردان .

شما ای امت حزب الله بدانید که امروز هیچ بهانه ای برای فرار از جنگ و خالی گذاردن سنگرهای دفاع ندارید چرا که امروز مساله . مساله حیثیت اسلام است . دست یاری از امام عزیزمان بر ندارید و به سخنانش گوش فرا دهید و خود را در کشتی که او چونان نوح ناخدایش است سوار کنید چرا که در این صورت مصداق (( من رکبها نجی و من تخلف عنها غرق )) خواهید شد .

این نکته را از یک بیچاره درمانده که خود را در هاله ای از عجب و ریا و تزویر و نیرنگ و حیله و مادیات گرفتار شده ارمغان داشته باشید که این چهار روز دنیا نمی ارزد که انسان برای آبادانی آن آخرتش را که دار بقاست خراب نماید خود را بکنید از این دنیا و چنگ بزنید به حبل الله و درک کنید که این دنیا مزرعه ای است که باید سجن (زندان ) مومن باشد و گذرگاه و محل عبور … و بسیار زشت است انسان سجن زود گذر خود را مبدل به جنت کند و جنت ابدی خود را به سجن و بدتر ، سجن سجین زقوم … به خود آیید و خود را از این چنگال نفس و عبودیت غیر خدا و دنیای زودگذر و مادیات برهانید و خود را در سلک مخاطبان (( یا ایتها النفس المطمئنه ، ارجعی ..)) در آورید .

و شما پدر و مادر و خانواده محترم

اگر خداوند به من این لطف را نمود و روزی به آن مقام و درجه نایل شدم که چونان مولایم حسین کفن سرخ بر تن کنم و تاج افتخار سربازی تا حد شهادت را در راه مولا و آقایم مهدی موعود بر سر گذاشتم ، هیچ ناراحت نشوید .بلکه خوشحال شوید و لبخند بر لبانتان نقش بندد چرا که این قدر قابل بودید که فرزندی را تربیت و قابل کردید برای قبول کردن خدا هیچ گاه لبخند را از لبانتان محو نکنید و در دل به این واقعیت اطمینان داشته باشید که تنها آرزویم تنها آرزویم تنها آرزویم شهادت در راه خدا آن هم شهادتی با شناخت و معرفت بود .

ولی در این وادی ترس دارم از آمرزیده نشدن گناهانم و سنگینی معصیتم از شما پدر عزیز و برادران گرامی عاجزانه درخواست می کنم که بعد از من هر کس از دوستان ،رفقا ، خویشان و ..و را دیدید که به نحوی با من آشنا بودند و مرا می شناختند ، از آنها عاجزانه بخواهید که مرا عفو کنند و حتی حتما از آنها بخواهید که با زبان اقرار کنند که : (( من کاظم را بخشیدم )) حتما این عمل را انجام دهید که می ترسم از حق الناس . بازهم تاکید می کنم کلیه دوستان ، اقوام و رفقا حتما بازبان اقرار کنند که : (( من فلانی را بخشیدم )) … و برای مان دعا کنند.

و شما ای برادران همرزم و همکلاسی در سنگر مدرسه و حوزه دانشگاه

این را بدانید که باید هدف از درس خواندن و علم آموختنتان را مشخص کنید .ببینید اگر برای نمره یا مدرک درس می خوانید ، همین امروز آنرا قطع کنید و رها کنید . چرا که این علم هیچ ارزش و مقامی ندارد : ولی اگر به خاطر نصرت اسلام و احیای تفکرات اسلامی درس می خوانید بخوانید و خوب هم بخوانید والله بخوانید …

ولی در این وادی مواظب باشید که شیطان هیچ گاه ما را فراموش نمی کند و خدا نکند امروز به دلایل پوچ و بی ارزش که بهانه های بنی اسراییلی بیش نیست ، از جنگ  و جبهه و جهاد که بزرگترین نصرت اسلام است ، سر باز زنیم که آینده .. خاک بر دهان ما اگر جنگ و پیروزی در این جنگ امروزه را ترجیح ندهیم برآینده ..

اگر همین بچه بسیجی های بیسواد ۱۲- ۱۳ ساله از جان گذشته ، نبودند امروز در جنگ اینگونه حماسه بیافرینند و قلب رسول الله (ص) و امام زمان (عج) را خوشحال کنند آیا می توانستیم اینگونه راحت در پشت میزهای درس و کلاس و شغل و کار بنشینیم ؟ .. با کدام رو و جرات می خواهیم فردا قیم این بسیجی های مخلص و عاشق باشیم ؟ آیا شرم نمی کنید فردا در سر میزها بخواهی واژه جهاد را فریاد بزنی و در واژه شهادت مانور بدهیم و ایثار را تشریح کنی ، در حالی که خود فراری از همه اینها بودی ؟ !

در خاتمه

این مطلب را صریح بگویم که لحظه موعود برای تمامی ما که سالها فریاد می زدیم (( فیالیتنی کنت معکم ، فافوز فوزا عظیما )) فراهم شده زود باشید و از این خرمن پر فیض خوشه بچینید وگرنه ، اگر دین داشته باشید باید جزتوابین باشید وگرنه جایگاهتان … و عبرت بگرید از آنهای که در کربلای حسین (ع) را یاری نکردند ومجبور شدند توبه کنند .. عبرت بگیرید و این امام , این فرزند حسین (ع)را تنها نگذارید و دل زبانتان را یکی کنید . در پایان .. پدر , مادر , برادران عزیز , خواهر گرامی و تمامی اقوام و خویشاوندان … فقط خدا را در نظر بگیرید و سعی کنید برای او کار کنید .

مرا ببخشید که در این مدت فرزند خوب و صالحی برایتان نبودم . امیدوارم برایم دعا کنید و در ضمن نمازی که بیاد ندارم قضا داشته باشم اما ۳۵ روز روزه قضا دارم . حتما بگیرید و اگر مقدور بود , خودتان چند ماهی برایم نماز بخوانید … و مقدار پول کتابی که دارم , خودتان هر طور که صلاح می دانیم , در جهت خدمت اسلام و جنگ مصرف کنید .

اگر جنازه ام به دستتان نرسید , خوشحال تر باشید زیرا خداوند شما و فرزند شما را بهتر دوست داشته و بیشتر می خواسته عنایت کند در حق من و شما . اگر از این بدن خاکی چیزی به دستتان رسید و اگر مقدور بود ، در کنار برادرم علی وگرنه در بهشت رضا و در نزد دوستان و رفقای شهیدم دفن نمایید .

والسلام

فرزندتان کاظم , شلمچه – خرمشهر ۱۰/۹/۱۳۶۵