شهید محمدعلی رجایی – بخش نهم - رسانه خبری، علمی و فرهنگی رزمندگان شهید محمدعلی رجایی | رسانه خبری، علمی و فرهنگی رزمندگان
شهید محمدعلی رجایی – بخش نهم

حجت الاسلام والمسلمین سید علی اکبر ابوترابی در رابطه با نقش پشتیبانی شهید محمدعلی رجایی از مبارزه می‏گوید:

سال ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی یک روز شهید سید علی اندرزگو به من گفتند در رابطه با کار مبارزه و تهیه پول برای خرید اسلحه و مواد منفجره، آقای رجایی از کسانی بود که با من همکاری زیادی داشت و رابط بین من و بازار بود.

در قبال این کمک‏ ها قبوضی به فرد کمک کننده داده می‏شد که بر روی آن عنوان خیریه درج شده بود، بدین سبب ساواک هیچگاه نتوانست برای تهدید جمع آوران این وجوهات و پرداخت کنندگان آن بهانه‏ای داشته باشد.

آقای هاشمی رفسنجانی که خود پس از شهید رجایی دو سفر به اروپا داشته است، در ارزیابی این سفر می‏گوید:

«به خاطر مشکلاتی که در اروپا برای مبارزه پیش آمده بود پوششی درست شد که آقای رجایی از طرف جمع ما به آنجا برود. با سفر ایشان کار خیلی خوبی انجام شد و ایشان رابطه محکمی را برقرار کردند و راههای ارتباطی را برای تبادل پیام و مسائل دیگر مبارزه بنا گذاشتند که بعدها هم خودشان آن را اداره می‏کردند. ما هم اگر کاری در رابطه با لبنان و فرانسه داشتیم به ایشان می‏گفتیم.»

شهید محمدعلی رجایی به دلیل ارتباط گسترده‏ای که با کادر اولیه رهبری سازمان مجاهدین خلق داشت، بعضی از این کمک ‏ها را از طرق دوستانی که مانند او با این سازمان همکاری داشتند و در هیئت مؤتلفه هم فعال بودند، به شبکه‏های خارجی سازمان ارسال می‏کرد. مهدی غیوران یک بار از طرف ایشان مأموریت یافت چمدانی پر از اطلاعات و اسناد و پول را به رابط سازمان در فرانسه برساند. وی پس از آنکه موفق به این امر نشد چمدان را به صادق قطب زاده تحویل داده و به ایران بازگشت. اما پس از مدتی مجدداً از طرف شهید رجایی مأموریت یافت به پاریس مراجعت و چمدان را از قطب زاده تحویل بگیرد.

شهید رجایی به دلیل عدم تجربه برخی رهبران سازمان نظیر احمدر ضایی در هدایت سازمان با این که هیچگاه به عضویت سازان مجاهدین خلق در نیامد تلاش می‏کرد در تصمیم گیریهای بجا آنان را یاری دهد.

حاج مهدی غیوران دراین رابطه می‏گوید:

در سال ۵۰ به احمد رضایی گفتم می‏توان طی یک شناسایی و عملیات، امام جمعه تهران را ترور کرد. احمد این پیشنهاد را پذیرفت و من به دنبال مقدمات کار رفتم، وقتی احمد را از پیشرفت کار با خبر ساختم شهید رجائی گفت من با این کار موفق نیستم، چون اگر شما فردا امام جمعه را کشتید ساواک به همین بهانه به سراغ روحانیون مبارز ما رفته و آنها را خواهد کشت و کار را هم به اسم ما تمام می‏کند. پس از این نظر پخته و سنجیده شهید رجائی، ما از انجام عملیات صرفنظر کردیم.

تاریخ انتشار :

25 اردیبهشت 1400 - 18:11

بازدید :

1063 بازدید

ارسال توسط :

[ ]

لینک کوتاه :

https://razmandegan.org/site/?p=2830

به اشتراک بگذارید :