شهید یدالله کلهر در ۱۳۳۳ خورشیدی در روستای بابا سلمان از توابع شهریار کرج در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. آنگونه که پدرش روایت می کند: کودک در میان حیاط و زیر آسمان آبی و زلال پا به دنیا گذاشت. پاکی و صفای روح بزرگش از همان موقع احساس میشد. زمانیکه بهدنیا آمد، گوشه گوش راستش کمی بریده بود. وقتی کودک را در آغوش پدرم گذاشتم، با دیدن گوش او گفت: این پسر در آینده برای کشورش کاری میکند. یا پهلوان میشود یا شجاعت و رشادتی ستودنی از خود نشان میدهد. یدالله از کودکی بچهای ساکت، مؤدب و بسیار جدی بود. وقتی بزرگ تر شد، خواندن نماز را شروع کرد. از همان کودکی در صف آخر جماعت نماز میخواند. ما بهطور دستجمعی با برادرانم زندگی میکردیم و یدالله از همه برادرزادههایم قویتر بود؛ اما با تمام قدرت جسمی و نیرومندی، اخلاقی پهلوانی و اسلامی داشت. شما برای دریافت اطلاعات بیشتر با رزمندگان همراه باشید.
کلهر دوران کودکی و دبستان را در زادگاهش پشت سرگذاشت و به دلیل نبود امکانات در روستا، مقطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان را در شهریار گذراند. پس از آن وارد کار آزاد شد و در ۱۳۵۱ خورشیدی در کار برق و سیمکشی ساختمان وارد شد و در اصفهان در یک پروژه بزرگ برقکشی مشغول به کار شد تا اینکه در ۱۳۵۳ خورشیدی به خدمت سربازی رفت و دوره آموزش خود را در ارومیه و بقیه سربازیاش را در شاهپور تهران میگذراند.
وی پس از بازگشت از سربازی دوباره به کارهای برق و سیمکشی ساختمان مشغول شد و مدتی هم به شغل آهنگری و جوشکاری پرداخت و از این راه، امرار معاش می کرد.
شروع جرقههای انقلاب اسلامی باعث شد تا یدالله وارد عرصه سیاسی شود. به همین دلیل هم جوانان محل را جمع می کرد و ضمن روشنگری برای آنها از اهداف و آرمان های امام خمینی(ره) و انقلاب می گفت. او برای نخستین بار در مسجد «بابا سلمان» تکبیر و شعار مرگ بر شاه سر داد و مردم را به مبارزه علیه رژیم پهلوی ترغیب کرد و به همین سبب هم برای مدتی از طرف پاسگاه شهریار مورد تعقیب قرار گرفت اما از فعالیت های انقلابی دست نکشید و فعالانه در اغلب صحنههای انقلاب حضور داشت و در روزهای پیروزی انقلاب برای فعالیت بهتر و بیشتر راهی تهران شد. به همین دلیل هم در تصرف پادگان «باغشاه» سابق (میدان حُر کنونی) شجاعت های بی نظیر از خود نشان داد و یک بار هم هدف اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد.
آغاز جنگ تحمیلی باعث شد تا کلهر پس از بازگشت به کرج به جنوب عزیمت کند. وی در همان روزهای نخست جنگ، جبهه «فیاضیه» در آبادان را تشکیل داد و مدت ها به عنوان فرمانده محور جبهه فیاضیه مشغول به خدمت شد.
کلهر در عملیات «طریق القدس» با عنوان فرمانده گردان وارد عمل شد و در تشکیل «تیپ المهدی» نقش اساسی داشت. فرماندهان که به توانمندی نظامی و لیاقت کلهر ایمان داشتند و از استعداد او در ایفای مسوولیتهای مختلف آگاه بودند، او را بهعنوان جانشین فرماندهی «تیپ المهدی» انتخاب کردند.
این سرباز رشید اسلام در عملیات فتح المبین، بیت المقدس و رمضان به عنوان فرمانده لشکر ۲۷، مسوول محور و در والفجر مقدماتی، جانشین تیپ نبی اکرم(ص) مشغول به خدمت شد.
وی در ۱۳۶۱ خورشیدی یک دوره فشرده تخریب و مربیگری را در پادگان امام حسین(ع) گذراند و در اردیبهشت ۱۳۶۳ خورشیدی به سوریه و لبنان رفت و جبهههای مختلف لبنان از جمله بلندیهای جولان را بازدید کرد و مجدداً به جبهه های جنگ اعزام شد و در عملیات «والفجر ۸» به عنوان فرمانده به ایفای نقش پرداخت که در این عملیات بهسختی مجروح و حدود یک سال در بیمارستان بستری شد اما هنوز بهبود نیافته بود که به جبهه بازگشت و در عملیات «کربلای ۴» و «کربلای ۵» شرکت کرد.
این سرباز سرافراز وطن که قائم مقام لشکر ۱۰ سیدالشهدا بود در نخستین روز دی ۱۳۶۵ خورشیدی در عملیات «کربلای ۵» در منطقه شلمچه درحالی که برای شرکت در جلسه عازم پشت جبهه بود، بر اثر اصابت ترکش به سرش به شهادت رسید.