شهید محمدعلی رجایی به شهادت تمام کسانی که از دوران جوانی با وی مباشرت و معاشرت داشته اند، یک انسان خود ساخته و برخوردار از سجایای عالی بود.
مشی ساده زیستی او در دوران قبل و بعد از انقلاب زبانزد خاص و عام است. وی یکی از بهترین معلمین ریاضی تهران بود که از جمله یک بار به عنوان معلم نمونه به مراسمی فراخوانده شد تا از دست وزیر وقت فرهنگ(فرخ رو پارسا) مدال تقدیر بگیرد، ولی در آن مراسم حضور نیافت. تسلط و تبحر فوق العاده او در تدریس ریاضی باعث شد که او جهت تدریس در مراکز مختلف دعوت بشود، که با برخورداری از این آوازه میتوانست با کلاسهای خصوصی و یا اضافه کار، تغییر جدی در زندگی خود ایجاد کند. اما مصلحت را در آن میدید که بجز اوقات موظفی بقیه ساعات فراغتش را صرف مبارزه و ارشاد جوانان با پیگیری امور فرهنگی و سیاسی بنماید.
بسیار کم غذا میخورد و در زندگی به حداقل ها اکتفا میکرد و این در حالی بود که همواره مبالغی از حقوقش را یا صرف مبارزه میکرد و یا به دوستان و همکاران و بستگان نزدیک خود که از تنگناهای مالی و معیشتی آنها با خبر بود کمک مینمود. دوستان و شاگردان او سالها وی را با یک کت و شلوار قهوهای رنگ ساده میدیدند. ثبات و سادگی پوشش او مانند متانت، صفا و تواضعی که در رفتار از خود نشان میداد، برای همه آموزنده بود.
پیش از انقلاب و پس از آن هرگز بر سفره های چرب و شیرین ننشست و اگر به ضرورت ناچار میشد، جز از یک غذا استفاده نمینمود. وی حتی هنگامی که به مهمانی بستگان خود می رفت نیز همین رویه را دنبال مینمود و در مهمانی هایی که میداد نیز اصل سادگی و پرهیز از تشریفات را رعایت میکرد، به گونهای که دیگران از او درس سادگی و زهد میآموختند.
در عرصه تدریس به عنوان یک معلم دلسوز تمام توان و تسلط و تجربه و ابتکارات خود را به کار میگرفت و در کنار تدریس، شاگردانی را که به آینده آنها بسیار امیدوار بود، با مفاهیم دینی و سیاسی آشنا میساخت. وی به عنوان پدری مهربان، برخی از اوقات فراغت خود را بدون دریافت کمترین حقوقی صرف تدریس فوقالعاده دانش آموزانی که در درس او ضعیف بودند، اختصاص میداد.
در عرصه مبارزه هیچگاه دچار غرور و بی احتیاطی نشد و هرگز فعالیت و مبارزه خود را منحصر به همکاری با یک گروه و جمعیت و سازمان نکرد.
کم سخن میگفت و بیشتر تأمل میکرد و در موقع اظهار نظر بسیار سنجیده و پخته مطالب خویش را بیان مینمود.
در عرصه مبارزه با اینکه با اغلب گروه های مبارز مخفی و نیمه مخفی و علنی همکاری داشت، اما کمترین اثر و نشانهای از فعالیت های خود که موجب حساسیت ساواک و شبکه های ارتباطی امنیتی آن بشود باقی نگذاشت.
به اسلام عزیز به عنوان محور و مدار و میزان تمامی عملکردها و فعالیت ها و تلاش ها می اندیشید و هر کس و هر فکر و عمل را جز در ارتباط با این میزان نمیشناخت.
میزان دوری و نزدیکی او در رفتارها و رابطه شخصی، خانوادگی و سیاسیاش جز بر اساس اصل اسلام مداری و باور و عمل به ارزشهای انقلابی استقرار نبود.
از مال دنیا ثروتی نیندوخت و خانه ساده و محقر او حتی در دوران نخستوزیری و ریاست جمهوری به همان وضع ساده دوران معلمیاش در سالهای پیش از انقلاب باقی ماند.
در منزل شهید محمدعلی رجایی حتی در تابستان اثری از کولر و وسایل خنک کننده دیده نمیشد. به رغم اصرار دوستان و همکاران هیچگاه حاضر نشد در استفاده از وسایل رفاهی که از سوی تعاوینها در اختیار مردم قرار داده میشد برای خود امتیازی قائل گشته و بهرهای از آن را نصیب خود سازد.
پس از مرحوم آیت الله طالقانی که آشنایی با او را به عنوان سرآغاز تحول و بیداری در ذهن و زندگی خود میدید. به امام عشق میورزید و خود را مقلد کوچک آن مرجع و زعیم و رهبر عزیز میدانست.
شهید محمدعلی رجایی از اعتماد به نفس عجیبی برخوردار بود. در گفتار بسیار منطقی بود و بر نظرات خود که بر مبنای تفکر و تعقل و استدلال ارائه میشد پافشاری و در برابر استدلالهای منطقی دیگران خاضع و خاشع میگردید.
رفتاری توأم با متانت و ادب داشت. پس از پیروزی انقلاب هرگز از مرز اعتدال خارج نگردید و کسانی را که در آن دوران پر تلاطم با آنها در مبارزه مشارکت داشت فراموش نکرد.
هر چند هرگز در عدول از خط امام که آنان مثل او بدان نمی اندیشیدند، ذرهای تغییر موضع نداد و همچنان امام و دفاع از جمهوری اسلامی را سرلوحه و محور فعالیتهای سیاسی خویش قرار داد.
به نقش روحانیت راستین و آگاه در مبارزه و بیداری نسل جوان همچون استاد شهد مطهری، شهید دکتر باهنر که از دوستان قدیمی او بود و نیز شهید مظلوم دکتر بهشتی اعتقادی راسخ داشت و به خصوص در بعد نظم و تدبیر امور مبارزه و زندگی خویش آن چنانکه در زندان به همرزمان خود میگفت، از شهیدبهشتی بهرهای وافر برده بود.
دوران کوتاه مدیریت او در وزارت آموزش و پرورش و پس از آن در مسند نخست وزیری و ریاست جمهوری یادآور مدیریتی درخشان با تکیه بر اصول و ارزشهای اسلامی و انقلابی بود. وی در این دوران کوتاه هرگز حقیقت را فدای مصلحت نکرد و بر اجرای قانون و عمل به ضوابط و پرهیز از روابط و خویشاوندگرایی در امور اصرار ورزید. همان سادگی و زهد قبل از انقلاب نیز در عرصه مدیریت وی با کمترین تغییر، آشکار و هویدا بود. تا جائی که برخی او را در مسند ریاست جمهوری با همان پوشش و رفتار ساده دوران معلمیاش در دهه های چهل و پنجاه میدیدند.