او در زندگی و مسیری که انتخاب کرده بود، دل به دیگران نمیبست و با تکیه و اعتماد بر خداوند، برنامههایش را پیش میبرد. در مبارزه با طاغوت با توکل به خدا از دشمنان نمیهراسید و با شجاعت راه خود را ادامه میداد.« الذین قال لَهُم الناسَ اِنَّ الناس قد جَمَعُوا لَکُم فاخشوهم فزادَهُم ایماناً و قالوا حسبنا الله و نِعمَ الوکیل» ، « کسانیکه مردم به ایشان گفتند مردمان ضد شما گرد آمدهاند از آنان بهراسید، نه تنها نهراسیدند بلکه ایمانشان افزایش یافت و گفتند، خداوند ما را بس است که او بهترین وکیل است».
شهید فیاض بخش در روزهای مبارزه با وجود تهدیدات تلفنی، خدمت به مجروحان را ادامه میداد و میگفت: « اگر قرار است که به خاطر این کار مرا از بین ببرند افتخار میکنم».
او در روزهای آغازین نظام مقدس جمهوری اسلامی، علیرغم همه مشکلات و کاستیهایی که از سلسله جبار پهلوی به جا مانده بود، با توکل به خدا، به یاری محرومان شتافت و لحظهای تعلل نکرد و با قوت قلب و کوشش کارها را پیش برد.
سرانجام در شامگاه هفتم تیر سال ١٣۶٠ ه . ش در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به همراه دیگر هم رزمان خود به فیض شهادت نایل آمد و با فراغ خود دل رنج دیده محرومان را غمگین نمود.
آخرین برنامههای دکتر فیاض بخش که با شهادت مظلومانهاش به دست مزدوران امپریالیسم ناتمام ماند اجرای کامل طرح کمک به روستانشینان بالای ۶٠ سال (برنامه پیشنهادی شهید رجائی)، ایجاد مراکز ساخت دست و پای مصنوعی در ١٠ استان کشور، افزایش نظام مشارکت مردمی در اداره سازمان بهزیستی، … و مهمتر از همه اجرای فتوای حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر اجازه مصرف وجوهات شرعیه در سازمان بهزیستی کشور زیر نظر حضرت آیتالله مهدوی کنی نماینده حضرت امام (ره) در سازمان به منظور ارائه خدمات بازتوانی به معلولان ، تجدید تربیتی منحرفین اجتماعی و سرپرستی از ایتام و خانوادههای نیازمند به طور گسترده در سراسر کشور و به خصوص روستاها بود.
از شهید دکتر محمدعلی فیاض بخش چهار فرزند به نامهای احمد(١٣۴۶)، علی(١٣۴٨)، زهرا(١٣۵١) و مریم(١٣۵۵) به یادگار مانده است.