شهید موسی کلانتری - بخش اول - رسانه خبری، علمی و فرهنگی رزمندگان شهید موسی کلانتری | رسانه خبری، علمی و فرهنگی رزمندگان
شهید موسی کلانتری – بخش اول

شهید موسی کلانتری

وزیر راه و ترابری

شهید موسی کلانتری در سال ۱۳۲۷ در شهرستان مرند متولد شد.تحصیلات ابتدایی و قسمت اعظم تحصیلات متوسطه را در همان شهر به پایان رسانید ودیپلم خود را از دبیرستان خوارزمی تهران گرفت .

شهید موسی کلانتری در سال ۱۳۴۵ وارد دانشگاه امیرکبیر تهران شد و در رشته راه و ساختمان به تحصیل پرداخت و بالاخره با درجه فوق لیسانس در رشته راه و ساختمان فارغ التحصیل شد . در دوران دانشگاه ، وی یکی از افراد فعال عضو انجمن اسلامی بود .

مهندس کلانتری پس از انجام خدمت سربازی در کارگاههای مختلف راهسازی در شهرهای مختلف به کار پرداخت .

در تمامی این مدت ، به صورت مخفی به مبارزات سیاسی خویش نیز ادامه می داد .

با گسترش مبارزات امت مسلمان در سال ۱۳۵۷ کار خود را رها کرد و چون سیل خروشان مردم به فعالیت آشکار و مسلحانه علیه رژیم شاه پرداخت .

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ماه سال ۱۳۵۷ ، به عنوان پاسدار در کمیته ها به حراست از انقلاب اسلامی پرداخت .

شهید مهندس کلانتری در تابستان سال ۵۸ وارد وزارت راه شد و جهت فعال کردن اداره راه خوزستان به آن منطقه رفت و پس از مدتی به همین منظور به استان آذربایجان غربی اعزام شد و مسئولیت اداره کل راه و ترابری ارومیه را به عهده گرفت.

شهید کلانتری ، در دی ماه سال ۱۳۵۸ ، از سوی شورای انقلاب به سمت وزیر راه و ترابری منصوب و پس از تشکیل دولت شهید رجایی تا هنگام شهادت همچنان در این سمت به انجام وظیفه و خدمت به مردم و جمهوری نوپای اسلامی ایران ادامه داد .

اولین بار که در سالن سخنرانی وزارتخانه آمده بود تا به عنوان وزیر جدید از نزدیک با همکاران آشنا شود ، آنقدر ساده و بی پیرایه لباس پوشیده بود و آنقدر خودمان و بدون تکلم سخن گفت که بعضی از همکاران ، آن همه سادگی و اخلاص را باور نکردند .

سخنرانی معارفه را با این جمله آغاز کرد : «‌من برادر کوچک شما هستم و به وزارت و راه و ترابری آمده ام که در کنار شما برادران و خواهران ارجمند و بزرگوار به بازسازی راههای این مملکت بپردازم . »‌

و این قول خود را هرگز فراموش نکرد و تا آخرین لحظه حیات به این شیوه پایبند بود و هرگز فروتنی زادی خود را در مقابل همکاران از دست نداد . ساده زندگی می کرد و ساده زیستن را دوست داشت وبه ظواهر دنیای خاکی چشم طمع نداشت .

آنچنان وارسته بود که وقتی می خواستند جامه از پیکر خون آلودش خارج کنند ، به شهادت همه آنهایی که در گورستان حضور داشتند ، کفشهایش سوراخ بود ، نه این که او پول خرید یک جفت کفش را نداشت . این تظاهر هم نبود ، حقیقت این بود که روح او بی نیاز از ثروت دنیا بود و تا آخرین لحظه حیات اسیر عرفان روح خود بود و هرگز دربند زندگی خاکی گرفتار نشد .

وصیت نامه شهید موسی کلانتری

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

آرزو می کنم که در بستر نمیرم و هرچه شرع انور مقرر داشته عمل شود . به بچه های من بگویید همه چیز خود را فدای راه خدا کنند ، تا جایی که به خاطر دارم به کسی بدهکار نیستم به جز پدر و مادرم که انشاالله مرا خواهند بخشید ، آنهایی که مرا می شناسند بدانند این انقلاب مال خداست و خود را فدای آن کنند ،‌خداوند همیشه رحمت خود را از این ملت دریغ نفرماید و طول عمر به امام امت عطا فرماید .

تاریخ انتشار :

26 تیر 1400 - 13:40

بازدید :

1338 بازدید

ارسال توسط :

[ ]

لینک کوتاه :

https://razmandegan.org/site/?p=2540

به اشتراک بگذارید :