استخاره کرد،بد آمد گفت :امشب عملیات نمیکنیم بچه ها آماده بودند، چند وقتی بود که آماده بودند حالا او میگفت نه وقتی هم میگفت
نه کسی روی حرفش حرف نمیزد فردا شب دوباره استخاره کرد،بد آمد . شب سوم، عراقی ها دیدند خبری نیست، گرفتند خوابیدند…
خیلی هایشان را با زیر پیراهنی اسیر کردیم!
لینک کوتاه :https://razmandegan.org/site/?p=4466