مصطفی چمران
مصطفی چمران

بدون شک تمام رزمندگان راه خدا مثل، دکتر مصطفی چمران، یک نمونه کامل از انسان هایی هستند که در راه خدا و برای رضای خدا از تمام زرق و برق دنیا گذشتند و با رضایت کامل تمام هستی خود که برای رضایت خداوند بود، فدا کردند. شهید دکتر مصطفی چمران نیز از جمله شهدایی است […]

دکتر مصطفی چمران

بدون شک تمام رزمندگان راه خدا مثل، دکتر مصطفی چمران، یک نمونه کامل از انسان هایی هستند که در راه خدا و برای رضای خدا از تمام زرق و برق دنیا گذشتند و با رضایت کامل تمام هستی خود که برای رضایت خداوند بود، فدا کردند. شهید دکتر مصطفی چمران نیز از جمله شهدایی است که با وجود نبوغ بالا و همچنین جایگاهی علمی بسیار بالا که در بهترین دانشگاه های جهان جای داشت، برای رضای خدا و همچنین حمایت از مظلومین از این همه مراتب بالا گذشت و رضایت مندانه جان خود را در خدمت و دفاع از مظلومین قرار داد و در نهایت در همین راه شهید شد.

خداوند نیز در مورد شهدا این گونه یاد می کند:

«وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ؛ و هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شده اند، مردگان اند؛ بلکه آنها زندگانی هستند که نزد پروردگارشان روزی داده می شوند». در روایات آمده که شهید، هفت ویژگی اعطایی از جانب خداوند دارد: اولین قطره خونش، موجب آمرزش گناهانش می گردد؛ سر در دامن حورالعین می نهد؛ به لباس های بهشتی آراسته می گردد؛ معطّر به خوش بو ترین عطر ها می شود؛ جایگاه خود را در بهشت مشاهده می کند؛ اجازه سیر و گردش در تمام بهشت به او داده می شود؛ پرده ها کنار رفته و وجه خدا را نظاره می کند. پیامبر(ص) از شخصی شنید که در دعا می گوید: «اسئلک خیرَ ما تُسئل؛ خدایا! بهترین چیزی که از تو درخواست می شود به من عطا کن» فرمود: «اگر این دعا مستجاب شود، در راه خدا شهید می شود».

نکات بالا به این دلیل ذکر شد که شما دوستان عزیز از اهمیت و جایگاه بسیار بالای شهید در نزد خدا، آگاه شوید و همین طور بدانید که شهید مصطفی چمران نیز با وجود مراتب بالای تحصیل و جایگاه بالایی که در آن داشت به خاطر همین رضایت خدا از تمام مراتب و جایگاه های دنیوی گذشت و سر انجام به آرزوی بزرگ خود یعنی شهادت رسید.

در این مطلب ما قصد داریم تا شما دوستان عزیز را زندگی بسیار متعالی شهید مصطفی چمران آشنا کرده تا بتوانیم از نحوه و شیوه زندگی همچنین بزرگوارانی برای آینده خود درس بگیریم. پس پیشنهاد می کنم در ادامه همراه ما باشید.

تولد انسانی بزرگ و حماسه ساز

دکتر مصطفی چمران در سال ۱۳۱۱ در تهران ، خیابان پانزده خرداد، بازار آهنگر ها، سر پولک متولد شد.

ایشان تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پام نار، آغاز کرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال ۱۳۳۶ در رشته الکترو مکانیک فارغ التحصیل شد و یک سال به تدریس در دانشکده فنی پرداخت.

دکتر مصطفی چمران، در تمام دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال ۱۳۳۷ با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریکا اعزام شد و پس از تحقیقات علمی در جمع معروف ترین دانشمندان جهان در کالیفرنیا و معتبر ترین دانشگاه برکلی آمریکا با ممتاز ترین درجه علمی موفق به اخذ مدرک دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما گردید.

شهید چمران در سن ۱۵ سالگی، در کلاس درس تفسیر قرآن مرحوم آیت الله طالقانی، در مسجد هدایت، و در درس فلسفه و منطق استاد شهید مرتضی مطهری و بعضی از اساتید دیگر شرکت می کرد و از اولین اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سیاسی دوران مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شرکت داشت و از عناصر پر تلاش در پاسداری از نهضت ملی ایران در کشمکش های مرگ و حیات این دوران بود. بعد از کودتای ننگین ۲۸ مرداد و سقوط حکومت دکتر مصدق به نهضت مقاومت ملی ایران پیوست و سخت ترین مبارزه ها و مسئولیت های او علیه استبداد و استعمار شروع شد و تا زمان مهاجرت از ایران، بدون خستگی و با همه قدرت خود، علیه نظام طاغوتی شاه به مبارزه پرداخت و خطرناک ترین مأموریت ها را در سخت ترین شرایط با پیروزی به انجام رسانید.

در آمریکا، با همکاری بعضی از دوستانش، برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه ریزی کرد و از موسسین انجمن دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا و از فعالین انجمن دانشجویان ایرانی در آمریکا به شمار می رفت که به دلیل این فعالیت ها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع می شود.

سفر به مصر

 پس از قیام خونین ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ و سرکوب ظاهری مبارزات مردم مسلمان به رهبری امام خمینی (ره) دست به اقدامی جسورانه و سرنوشت ساز می زند و همه پل ها را پشت سر خود خراب می کند و به همراهی بعضی از دوستان مؤمن و همفکر، رهسپار مصر می شود و مدت دو سال در زمان عبد الناصر سخت ترین دوره های چریکی و پارتیزانی را می آموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته می شود و فوراً مسئولیت تعلیم چریکی مبارزان ایرانی را بر عهده او گزارده می شود.

به علت برخورداری از بینش عمیق مذهبی، از ملی گرایی ورای اسلام گریزان بود و وقتی در مصر مشاهده کرد که جریان ناسیونالیسم عربی باعث تفرقه مسلمین می شود، به جمال عبد الناصر اعتراض کرد و ناصر ضمن پذیرش این اعتراض گفت که جریان ناسیونالیسم عربی آنقدر قوی است که نمی توان به راحتی با آن مقابله کرد و با تأسف تأکید می کند که ما هنوز نمی دانیم که بیشتر این تحریکات از ناحیه دشمن برای ایجاد تفرقه در بین مسلمانان است. به دنبال آن، به دکتر مصطفی چمران و یارانش اجازه می دهد که در مصر نظرات خود را بیان کنند.

آغاز نجات لبنان و حمایت از محرومین

شهید دکتر مصطفی چمران از رزمندگان مبارز در راه خدا

به دنبال وفات عبد الناصر، ساخت و تشکیل پایگاه چریکی مستقل برای تعلیم مبارزان ایرانی، ضرورت پیدا می کند و همین امر باعث شد تا دکتر مصطفی چمران راهی لبنان شود تا چنین پایگاهی را ایجاد کند.

او به کمک امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، حرکت محرومین و سپس جناح نظامی آن، سازمان «امل» را بر اساس اصول و مبانی اسلامی پیریزی نموده که درمیان توطئه ها و دشمنی های چپ و راست، با تکیه بر ایمان به خدا و با اسلحه شهادت، خط راستین اسلام انقلابی را پیاده می کند و در معرکه های مرگ و حیات به آغوش گرداب خطر فرو می رود و در طوفان های سهمناک سرنوشت، همانند سالار شهیدان به استقبال شهادت می تازد و پرچم خونین تشیع را در برابر جبار ترین ستمگران روزگار، صهیونیزم اشغالگر و همدستان خونخوار آنها، راستگرایان «فالانژ»، به اهتزاز در می آورد و از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند کوه های جبل عامل و در مرز های فلسطین اشغال شده از خود قهرمانی ها به یاد گار گذاشته است. همچنین دکتر مصطفی چمران در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته و شرح این مبارزات افتخار آمیز با قلمی سرخ و به شهادت خون پاک شهدای لبنان، بر کف خیابان های داغ و بر دامنه کوه های مرزی اسرائیل برای ابد ثبت گردیده است.

ورود به وطن بعد از ۲۱ سال هجرت

دکتر مصطفی چمران با پیروزی انقلاب اسلامی بعد از ۲۱ سال دوری، به وطن باز گشت. همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب میگذارد؛ خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی می پردازد و همه تلاش خود را صرف تربیت اولین گروههای رزمندگان و پاسداران انقلاب در سعد آباد می کند. سپس در شغل معاونت نخست وزیر در امر انقلاب روز و شب خود را به خطر می اندازد تا سریع تر و قاطعانه تر مسأله کردستان را فیصله دهد تا این که بالاخره در قضیه فراموش ناشدنی «پاوه» قدرت ایمان و اراده آهنین خود و شجاعت و فدا کاری او بر همگان ثابت می گردد.

ورود به کردستان

یکی از افتخارت دکتر مصطفی چمران آزادی سازی تمام نقاط کردستان آن هم به فاصله ۱۵ روز است.

دکتر مصطفی چمران با شهامت و شجاعت و ایثار گری فراوان توانست آن شب مخوف پاوه که همه امید ها قطع شده بود و فقط چند پاسدار مجروح، خسته و دل شکسته در میان هزاران دشمن مسلح به محاصره افتاده بودند. اکثریت پاسداران قتل عام شده بودند و همه شهر و تمام پستی و بلندی ها به دست دشمن افتاده بود و موج نیرو های خون خوار دشمن لحظه به لحظه نزدیک تر می شد. باران گلوله می بارید و می رفت تا آخرین نقطه مقاومت نیز در خون پاسداران غرق گردد. به صبح امید متصل کند و جان باقی مانده رزمندگان را نجات دهد و شهر مصیبت زده را از سقوط حتمی برهاند.

آنگاه فرمان انقلابی امام خمینی (ره) صادر شد . فرماندهی کل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در ۲۴ ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهی منطقه نیز به عهده دکتر مصطفی چمران واگذار شد.

رزمندگان از جان گذشته انقلاب، اعم از سرباز و پاسدار به حرکت در آمدند و همه تجارب انقلابی، ایمان، فداکاری، شجاعت، قدرت رهبری و برنامه ریزی دکتر مصطفی چمران در اختیار نیروهای انقلاب قرار گرفت و عالی ترین مظاهر انقلابی و شکوهمند ترین قهرمانی ها به وقوع پیوست و در عرض ۱۵ روز همه شهر ها و راهها و مواضع استراتژیک کردستان به تصرف نیروهای انقلاب اسلامی در آمد و کردستان از خطر حتمی نجات یافت و مردم مسلمان کرد با شادی و شعف به استقبال این پیروزی شتافتند.

 دکتر مصطفی چمران بعد از این پیروزی بی نظیر و بازگشت به تهران از طرف رهبر عالی قدر انقلاب، امام خمینی (ره)، به وزارت دفاع منصوب گردید.

دکتر مصطفی چمران در مجلس

ثبت و نشر آثار دکتر چمران به عنوان نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی

دکتر مصطفی چمران از سوی مردم تهران در اولین دور انتخابات مجلس شورای اسلامی، به نمایندگی انتخاب شد و تصمیم داشت در تدوین قوانین و نظام جدید انقلابی، به خصوص در ارتش،‌ حداکثر سعی و تلاش خود را به کند تا ساختار گذشته ‌ارتش به نظامی انقلابی و شایسته ارتش اسلامی تبدیل شود. در یکی از نیایش ‏های خود بعد از انتخاب نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی، خدا را شکر می‏گوید:

«خدایا، مردم آنقدر به من  محبت کرده‏اند و آنچنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار کرده ‏اند که به راستی خجلم و آن قدر خود را کوچک می‏بینم که نمی‏توانم از عهده آن به درآیم. خدایا، تو به من فرصت ده، توانایی ده تا بتوانم از عهده برآیم و شایسته این همه مهر و محبت باشم.»

دکتر مصطفی چمران سپس به نمایندگی رهبر کبیر انقلاب اسلامی در شورای عالی دفاع منصوب شد و مأموریت یافت تا بطور مرتب گزارش کار ارتش را ارائه کند.

دوران جنگ ایران و عراق

دکتر مصطفی چمران در جبه های دفاع مقدس کنار رزمندگان

به دنبال شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، دوران حماسه ساز و پر تلاش دیگری را آغاز می کند که نمونه کامل ایثار، شجاعت و در عین فروتنی و کار مداوم و بدون سر و صدا و فقط برای رضای خدا می باشد.

دکتر مصطفی چمران بعد از حمله نا جوان مردانه ارتش صدام به مرز های ایران و یورش سریع آنها به شهر ها و روستا ها و مردم بی دفاع نتوانست آرام به گیرد و به خدمت امام امت رسید و با اجازه ایشان و به همراه آیت الله خامنه ای، نماینده دیگر امام در شورای عالی دفاع و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، به اهواز رفت. از آن جایی که او همیشه خود را در گرداب خطر می افکند و هراسی از مرگ نداشت، از همان بدو ورود دست بکار شد و در آن شب اولین حمله چریکی را علیه تانک های دشمن که تا چند کیلومتری شهر در حال سقوط اهواز پیشروی کرده بودند، آغاز کرد.

گروهی از رزمندگان داوطلب، به گرد او جمع شدند و او با تربیت و سازماندهی آنان، ستاد جنگ های نامنظم را در اهواز تشکیل داد. این گروه کمکم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زیادی انجام داد. تنها کسانی که از نزدیک شاهد ماجرا های تلخ و شیرین، پیروزی ها و شکست ها، شهامت ها و شهادت ها و ایثارگری های آنان بودند، به گوشه ای از این خدمات که دکتر مصطفی چمران شخصا مایل به تبلیغ و بازگویی آن ها نبود، آگاهی دارند.

وزارت دفاع

شهید دکتر مصطفی چمران در پست وزارت دفاع

دکتر مصطفی چمران در پست جدید، برای تغییر و تحول ارتش از یک نظام طاغوتی، به یک سلسله برنامه های وسیع بنیادی دست زد که پاکسازی ارتش و پیاده کردن برنامه های اصلاحی از این قبیل است تا به یاری خدا و پشتیبانی ملت، ارتشی به وجود آید که پاسدار انقلاب و استقلال کشور باشد و رسالت مقدس اسلامی ما را به سرمنزل مقصود برساند. ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگ های نامنظم یکی از برنامه های شهید دکتر چمران بود، که به کمک آن جاده های نظامی به سرعت و در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپ های آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود بیست کیلومتر و عرض یک صد متر در مدتی حدود یک ماه، آب کارون را به طرف تانک های دشمن روانه ساخت، به شکلی که آن ها مجبور شدند چند کیلومتری عقب نشینی کنند و سدی عظیم مقابل خود به سازند و با این عمل فکر تسخیر اهواز را برای همیشه از سر به دور دارند.

یکی از کار های مهم و اساسی شهید دکتر چمران از همان روز های اول، ایجاد هماهنگی بین ارتش، سپاه، نیروهای داوطلب مردمی و به عبارتی تمامی رزمندگان بود که در منطقه حضور داشتند. بازده این حرکت و شیوه جنگ مردمی و هماهنگی کامل بین نیروهای موجود، تاکتیک تقریباً جدید جنگی بود، چیزی که ابر قدرت ها قبلاً فکر آن را نکرده بودند. متأسفانه این هماهنگی در خرمشهر به وجود نیامد و نیرو های مردمی تنها ماندند. او تصمیم داشت به خرم شهر هم برود ولی به علت عدم وجود فرماندهی مشخص در آن جا و خطر سقوط جدی اهواز، موفق نشد ولی چندین بار نیرو هایی بین دویست تا یک هزار نفر را سازماندهی کرده و به خرمشهر فرستاد و آنان به کمک دیگر برادران خود توانستند در جنگی نا برابر مقابل حملات پیاپی دشمن تا مدت ها مقاومت کنند.

پس از نا امیدی دشمن از تسخیر اهواز، صدام سخت به فتح سوسنگرد دل بسته بود تا رویای قادسیه را تکمیل کند و برای دومین بار به آن شهر مظلوم حمله کرد و سه روز تانک های او شهر را در محاصره گرفتند و روز سوم تعدادی از آن ها توانستند به داخل شهر راه یابند.

ماجرای زخمی شدن دکتر مصطفی چمران

تعدادی از یاران و رزمندگان شجاع شهید دکتر مصطفی چمران محاصره بودند و ایشان از این بابت سخت نا راحت بود، با فشار و تلاش خود و آیت الله خامنه ای، ارتش را آماده ساخت که برای اولین بار دست به یک حمله خطرناک و حماسه آفرین و نابرابر بزند و خود نیز نیروهای مردمی و سپاه پاسداران را در کنار ارتش سازمان دهی کرد و با نظامی نو و شیوه ای جدید از جانب جاده اهواز سوسنگرد به دشمن یورش بردند. شهید مصطفی چمران پیشاپیش یارانش، به شوق کمک و دیدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوی این شهر می شتافت که در محاصره تانک های دشمن قرار گرفت. او سایر رزمندگان را به سوی دیگری فرستاد تا نجات یابند و خود را به حلقه محاصره دشمن انداخت؛ چون آنجا خطر بیشتر بود و او همیشه به دامان خطر فرو می رفت، در این هنگام بود که نبرد سختی در گرفت؛ نیروهای کماندوی دشمن از پشت تانکها به او حمله کردند و او همچون شیری در میدان، در مصاف با دشمن متجاوز، از نقطه ای به نقطه دیگر و از سنگری به سنگر دیگر میرفت. کماندو های دشمن او را به زیر رگبار گلوله های خود گرفته بودند، تانک ها به سوی او تیر اندازی می کردند و او شجاعانه و بدون هراس از انبوه دشمن و آتش شدید آنها سریع، چابک، برافروخته و شادان از شوق شهادت در رکاب حسین (ع) و در راه حسین (ع) ، در روز قبل از تاسوعا، به آتش آنها پاسخ گفته و هر لحظه سنگر خود را تغییر می داد. در همین اثناء، همرزم با وفایش به شهادت رسید و او یک تنه به نبرد حسین گونه خود ادامه می داد و به سوی دشمن حمله می برد. هر چه تنور جنگ گرمتر میشد و آتش حمله بیشتر زبانه میکشید، چهره ملکوتی او، این مرد راستین خدا و سرباز حسین (ع) گلگون تر و شوق به شهادتش افزونتر میشد تا آنکه در حین «رقص چنین میانه میدان» از دوقسمت پای چپ زخمی شد. خون گرم او با خاک کربلای خوزستان در هم آمیخت و نقشی زیبا از شجاعت و عشق به شهادت و تلاش خالصانه در راه خدا آفرید و هنوز هم گرمی قطرات خون او گرمی بخش رزمندگان با وفای اسلام و سرخی خونش الهام بخش پیروزی نهایی و بزرگ آنان است.

شهید چمران با پای زخمی بر یک کامیون عراقی حمله برد. سربازان صدام از یورش این شیر میدان گریخته و او به کمک جوان چابک دیگری که خود را به مهلکه رسانده بود به داخل کامیون نشست و با لبانی متبسم، دیگران را نوید پیروزی می داد.

خبر زخمی شدن سردار پر افتخار اسلام شهید چمران، در نزدیکی دروازه سوسنگرد، شور و هیجانی آمیخته با خشم و اراده و شجاعت در یاران او و سایر رزمندگان افکند که بی محابا به پیش تاختند و شهر قهرمان و مظلوم سوسنگرد و جان چند صد تن رزمنده مومن را از چنگال  صدامیان نجات بخشید. شهید مصطفی چمران با همان کامیون خود را به بیمارستانی در اهواز رسانید و بستری شد اما بیش از یک شب در بیمارستان نماند و بعد از آن به مقر ستاد جنگ های نا منظم رفت و دوباره با پای زخمی و دردمند به ارشاد یاران وفا دار خود پرداخت. جالب این جا بود که در همان شبی که در بیمارستان بستری بود، جلسه مشورتی فرماندهان نظامی (تیمسار شهید فلاحی، فرمانده لشگر۹۲، شهید کلاهدوز، مسئولین سپاه و سرهنگ محمد سلیمی که رئیس ستاد او بود)، استاندار خوزستان و نماینده امام در سپاه پاسداران (شهید محلاتی) در کنار تخت او در بیمارستان تشکیل شد و در همان حال و همان شب پیشنهاد حمله به ارتفاعات الله اکبر را مطرح کرد.

شما می دانید که در نبرد بیست و هشتم صفر، که منجر به شکست قسمتی از نیرو های ما شد و فاجعه هویزه به بار آمد، شهید دکتر چمران دیگر تاب نشستن نیارود، تعدادی از رزمندگان شجاع و جان بر کف را از جبهه فرسیه انتخاب کرد و با چند هلیکوپتر که خود فرماندهی آن ها را بر عهده داشت، با همان چوب زیر بغل دست به عملی بی سابقه و انتحاری زد. او در حالی که از درد جنگ به خود می پیچید و از ناراحتی به خود می خروشید، آماده حمله به نیروهای پشت جبهه و تدارکاتی دشمن در جاده جفیر به طلایه شد که به خاطر آتش شدید دشمن، هلیکوتر ها نتوانستند از سد آتش آنها از منطقه هویزه بگزرند و حمله هوایی دشمن هلیکوپتر ها را مجبور به بازگشت ساخت که وی از این بازگشت سخت ناراحت و عصبانی بود.

دیدار با امام امت اسلامی

شهید دکتر چمران پس از زخمی شدن، برای اولین بار به دیدار با رهبر انقلاب وعرض گزارش راهی تهران شد. به حضور امام رسید و حوادثی را که اتفاق افتاده بود و شرح مختصر عملیات و پیشنهاد های خود را ارائه داد. امام امت(ره) پدرانه و با ملاطفت خاصی به سخنانش گوش می داد، او و همه رزمندگان را دعا می کرد و رهنمود های لازم را ارائه می داد.

شهید مصطفی چمران از سکون و عدم تحرکی که در جبهه ها وجود داشت دائماً رنج میبرد و تلاش می کرد که با ارائه پیشنهاد ها و برنامه های ابتکاری حرکتی به وجود آورد و اغلب این حرکتها را توسط رزمندگان شجاع و جان بر کف ستاد نیز عملی می ساخت. او اصرار داشت که هرچه زودتر به تپه های الله اکبر و سپس به بستان حمله شود و خود را به تنگ چزابه که نزدیکی مرز است رسانده تا ارتباطات شمالی و جنوبی نیروهای عراقی و مرز  پیوسته آنان قطع شود. بالاخره در سی و یکم اردیبهشت ماه سال شصت، با یک حمله هماهنگ و برق آسا ارتفاعات الله اکبر فتح شد که پس از پیروزی سوسنگرد بزرگ ترین پیروزی تا آن زمان بود. شهید دکترمصطفی چمران به همراه رزمندگان شجاع اسلام در زمره اولین کسانی بود که پای به ارتفاعات الله اکبر گذاشت؛ در حالی که دشمن زبون هنوز در نقاطی مقاومت می کرد. او و فرمانده شجاعش ایرج رستمی، دو روز بعد با تعدادی از جان بر کفان و یاران خود توانستند با فدا کاری و قدرت تمام تپه های شحیطیه را به تصرف در آورند، در حالی که دیگران در هاله ای از ناباوری به این اقدام جسورانه می نگریستند.

از دست دادن یکی از بهترین دوستان

ایرج رستمی فرمانده منطقه دهلاویه در سحر گاه سی و یکم خرداد ماه شصت، به شهادت رسید و شهید دکتر چمران به شدت از این حادثه افسرده و ناراحت بود. غمی مرموز همه رزمندگان ستاد، بخصوص رزمندگان و دوستان رستمی را فرا گرفته بود.

شهید دکتر مصطفی چمران، یکی دیگر از فرماندهانش را احضار کرد و خود او را به جبهه برد تا در دهلاویه به جای رستمی معرفی کند و در لحظه حرکت وی یکی از رزمندگان با سادگی و زیبایی گفت: «همانند روز عاشورا که تک یاران حسین (ع) به شهادت رسیدند، عباس علمدار او(رستمی) هم به شهادت رسید و اینک خود او همانند روز عاشورای حسین (ع) آماده حرکت به جبهه است.»

همه اطرافیان شهید چمران هنگام خروج از ستاد با او وداع می کردند و با نگاه های اندوه بار تا آن جا که چشم می دید و گوش می شنید، او و همراهانش را دنبال می کردند و غمی مرموز و تلخی بر دلشان سنگینی می کرد.

شهادت دکتر مصطفی چمران

نحوه به شهادت رسیدن شهید دکتر مصطفی چمران

دکتر شهید مصطفی چمران به طرف سوسنگرد به راه افتاد و در بین راه مرحوم ایت الله اشراقی و شهید تیمسار فلاحی را ملاقات کرد. برای آخرین بار یک دیگر را بوسیدند و باز هم به حرکت ادامه داد تا به قربانگاه رسید. همه رزمندگان را در کانالی پشت دهلاویه جمع کرد، شهادت فرمانده شان را به آنها تبریک و تسلیت گفت و با صدایی محزون و گرفته از غم فقدان رستمی، ولی نگاهی عمیق و پر نور و چهره ای نورانی و دلی سر تا سر از عشق به شهادت و شوق دیدار پروردگار گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگر ما را هم دوست داشته باشد، میبرد.»

سخنش تمام شد، با همه رزمندگان خدا حافظی و دیده بوسی کرد، و به همه سنگرها سرکشی نمود و در خط مقدم، در نزدیک ترین نقطه به دشمن، روی خاکریز ایستاد و به رزمندگان تأکید کرد که از این نقطه که او هست دیگر کسی جلو تر نرود، چون دشمن به خوبی با چشم غیر مسلح دیده می شد و مطمعناً دشمن هم آن ها را دیده بود. آتش خمپاره که از اولین ساعات بامداد شروع شده بود و غیر از رستمی قربانی های دیگر نیز گرفته بود، باریدن گرفت و دکتر مصطفی چمران دستور داد که رزمندگان به سرعت از کنارش متفرق شوند و از هم فاصله بگیرند. یارانش از او فاصله گرفتند و هر یک در گودالی مات و مبهوت در انتظار حادثه ای جانکاه بودند که خمپاره ها در اطراف او به زمین خورد و با اصابت یکی از خمپاره های صدامیان، یکی از نمونه های کامل انسانی که مایه مباهات خداوند است، یکی از شاگردان متواضع علی(ع) و حسین(ع)، یکی از عارفان سالک راه حق و حقیقت و یکی از ارزشمند ترین انسان های علی گونه و یکی از یاران با وفای امام خمینی (ره) از دیار ما رخت بر بست و به ملکوت اعلی پیوست.

ترکش خمپاره دشمن به پشت سر شهید مصطفی چمران اصابت کرد و ترکش های دیگر صورت و سینه دو یارش را که در کنارش ایستاده بودند او را به سرعت به آمبولانس رساندند. خون از سرش جاری بود و چهره ملکوتی و متبسم و در عین حال متین و محکم و موقر اغشته به خاک و خونش ، با آنکه عمیقاً سخنها داشت، ولی ظاهراً دیگر با کسی سخن نگفت و به کسی نگاه نکرد. شاید در آن اوقات همان طوری که خود آرزو کرده بود، حسین (ع) بر بالینش بود و او از عشق دیدار حسین(ع) و رستن از این دنیای پر از درد و پیوستن به روح، به زیبایی، به ملکوت اعلی و به دیار مصفای شهیدان، فرصت نگاهی و سخنی با ما خاکیان را نداشت.

در بیمارستان سوسنگرد که بعداً به نام شهید دکتر مصطفی چمران نامیده شد، کمک های اولیه انجام شد و آمبولانس به طرف اهواز شتافت، ولی افسوس که فقط جسم بی جانش به اهواز رسید و روح او سبک بال و با کفنی خونین که لباس رزم او بود، به دیار ملکوتیان و به نزد خدای خویش پرواز کرد.

در پایان

امیدواریم توانسته باشیم گوشه ای از زندگی بسیار زیبا و سرتاسر حکمت شهید دکتر مصطفی چمران را به شما دوستان عزیز و همراهان گرامی نشان داده باشیم، رسانه رزمندگان ، ثبت و نشر آثار آن رزمنده بزرگوار را از جمله وظایف واجب خود می‌داند.