رزمنده دفاع مقدس
رزمنده دفاع مقدس
قرار مصاحبه را با رزمنده ای گذاشتیم که سادگی درکلام، لبان همیشه خندان، مهرباني در چهره و بی ریایی در رفتارش موج میزند. رزمنده ای که چندين ترکش را به یادگار ازجنگ در بدن خود نگه داشته است روزانه خاطرات جنگ ودفاع مقدس را ورق می زند.

این رزمنده به درخواست خبرنگار بیوگرافی مختصری از خود بیان کرد: احمد ایزدی متولد ۱۳۴۱، رزمنده سالهای دفاع مقدس و جانباز از ناحیه دست هستن و ترکش ها به پاهایشان اصابت کردند.

چه سالی به جبهه رفتید و مجروح شدید؟

سال ۱۳۶۲ به منطقه عملیاتی پیرانشهر اعزام شدم و اسفند سال ۱۳۶۳ مجروح شدم.

در چه مناطق عملیاتی از جبهه حضور داشتید؟

در مناطق سردشت و پیرانشهر و کردستان حضور داشته ام.

با کدام یک از فرماندهان ایرانی همرزم بودید؟

فرمانده ما سرهنگ دادبین بودندکه بسیار جسور بودند و هم عراقی ها هم دموکرات ها بسیار از ایشان حساب میبردند.

برخورد خانواده در اعزام شمابه جبهه چگونه بود؟

من در خانواده ای بزرگ شدم که واژه ی دفاع و رشادت برایشان تازگی نداشت. با توجه به اینکه همزمان با من سه برادر دیگرم در جبهه حضور داشتند خانواده ام با افتخار راضی به حضور من در جبهه ها بودند.

آیا با همرزمانتان هنوز ارتباط دارید؟ چند تن از همرزمان شهیدتان را نام ببرید؟

با تعدادی این عزیزان رزمنده در ارتباط هستیم روز به روز این دوستی مستحکمتر می شود. اکثر دوستان صمیمی من در جبهه شهید شدند از جمله شهید فتاحی و شهید علی اصغر جوادی و دوستان دیگر هم بودند که در اینجا به همه آنها نمی توان اشاره کرد.

خاطره ای از جنگ برایمان بگویید؟

همه جنگ خاطره بود و برای تک تک لحظاتش می شود کتابها خاطره نوشت.

اگر دوباره جنگی روی دهد حاضر به شرکت فرزندانتان در جبهه خواهید بود؟

صددرصد حاضرم که بچه هایم را برای دفاع از خاک وطنم به جنگ بفرستم زیرا که وطن چیزی نیست بتوان آن را با چیزی معامله کرد.

چه درس هایی از جبهه گرفتید؟

درس زندگی و مقاومت.

مشکلاتی که الان در زندگی برای امثال ما پیش می آید خیلی راحتر و قابل تحمل تر است زیرا که سختی های زمان جنگ قدرت تحمل و صبر ما را بالا برده است.

از احساس خود در هفته دفاع مقدس بگویید؟

گفتنی نیست و فقط خود می دانم که با آغاز این هفته و دیدن تصاویر جبهه از تلویزیون چه خاطراتی برایم تداعی می شود. کسانی که حضور فعال درآن زمان داشته اند این هفته را به سختی طی می کنند و در یک کلام با اشک و آه چطور می شود فراموش کرد همرزمان و دوستانی که با هم بزرگ شدیم و اینکه آنها رفته و ما را جا گذاشتند. چگونه می شود تحمل کرد شبهای خاطره انگیز و سرشار از معنویت جبهه ها را، چگونه تحمل کنیم دوری مردان خدایی را و آنهمه اخلاص و برادری را گذراندن این هفته خیلی سخت است.

هم اکنون به چه کار ی مشغول هستید؟

کارشناس اداره کالا هستم و در قسمت سیستم های تحت وب مشغول خدمت می باشم. و تا پایان سال جاری بازنشسته خواهم شد.

فرق جوانان زمان دفاع مقدس با جوانان امروز در چیست؟ به نظر شما آیا اگر جنگی روی دهد باز هم جوانان نسل امروز حاضر به مانند آن زمان حاضر به دفاع از کشور هستند؟

امروز شاید خیلی از شرایط نسبت آن زمان تغییر کرده و وسایل ارتباط جمعی بین جوانان نفوذ زیادی داشته است اما این جوانان نیز اهل همین آب و خاک هستند و ایرانی هستند و مردم ایران همواره ثابت کرده اند که در سختی ها پشتیبان هم هستند و قطعا برای دفاع از میهن عزیزمان ایران جان فشانی میکنند.

یک دعا برای جوانان ؟

عاقبت بخیری برای تمام جوانان