وصیت نامه سردار سرتیپ شهید نعمت الله ربیعی

بسم الله الرحمن الرحیم

الهم اجعل من التوابین و اجعلنا من المطهرین

ای مردم مسلمان و سلحشور ایران ، وصیت ها را شهداء قبل از ما نوشتند و با خون و اهداء جان خود به معبود ( الله) به اثبات رساندند و همین اصل است که امام امت در رابطه با خواندن وصیت نامه های شهداء آنچنان می فرماید

عمل به وصیت نامه شهداء که عمدتاً از امام امت ، از این ولی فقیه جامع الشرایط از کسی که ما را از بلاها از فسادها و از تباهی ها نجات داد ، خدا واجب کرده و شهداء مکرر یاد آوری کرده اند . پشتیبان اسلام و ولایت فقیه بودن و از انحراف به چپ و راست پرهیز کردن و در صراط مستقیم واقع شدن ، برای رضای خدا قیام کردن ، جهاد کردن در راه خدا ، پر کردن جبهه ها و…… لازم است.

برادران به شما سفارش می کنم که قرآن بخوانید ، هر روز چند آیه قرآن بخوانید ( متأسفانه بر سر دست های ما مانده از قبرستان ها بیرون کشیده شده ولی بر سر دست ها مانده است ) سعی کنید به چند آیه که می خوانید عمل کنید و همچنین نهج البلاغه را بخوانید از اختلافات دوری کنید وپشت سر امام حرکت کنید نه آنقدر کند که راه را گم کنید و نه تند که از امام جلو بزنید و منحرف بشوید ، تند روی و کند روی هر دو خلاف است.

و این را من به عینه دیدم هر وقت که با خودم بودم منحرف شدم ، هر وقت که پشت سر امام حرکت کردم ، سخنان امام را ملاک عملم قرار دادم و به راه آمدم کسانیکه در این راهند و در این مسیر هستند هدایت می ییابند و لو قدری راه را اشتباه بروند ، چون راه و مسیر ولایت فقیه است و برادران ولایت فقیه را هم باید از خود ولی فقیه فهمید نه از کس دیگر ، چون افرادی تحریف هایی در این زمینه کرده اند و میکنند ، باید مواظب بود ، انحراف از ولایت فقیه انحراف از اسلام و قرآن است کسی نمی تواند بگوید من پیرو اسلام  عاشق امام زمانم و پیرو امام امت و ولایت فقیه نباشد.

مردم متحد و یکپارچه بشوید ، صف های نماز جمعه را محکم و فشرده پر کنید و پیرو روحانیت باشید دست از روحانیت مبارز و در صحنه و پیرو امام و ولایت فقیه برندارید که هر چه داریم از اینهاست . برادران ، مردم مسلمان ، بشنوید ، من با شناختی که خود نسبت به مکتبم داشتم در این راه حرکت کردم وافتخار می کنم که پا به جبهه گذاشته ام و با دشمنان اسلام جهاد کردم ، این را می گویم که آیندگان نکند بگویند آنها را به زور به جبهه بردند و یا تبلیغات کردند و آنها راگول زدند . می توانم بگویم که تبلیغات هم نکردند آن طور که باید و مردم با عشقی که خود دارند و با مسئولیتی که حس می کنند از خون شهداء ، حرکت می کنند و در جبهه ها ظاهر می شوند .

اگر خداوند به این بنده گناهکارش توفیق شهادت در راهش را داد (این چیزیست که سالهاست که آرزویش را می کنم ) اما از بس ناخالصی داشته ام شامل حالم نشده است ، اگر جنازه ام به دست شما رسید در کنار دیگر شهداء مرا دفن کنید ، چون مدت زیادی است که خواب اکبر زینلی را دیده ام که داشت پذیرائی می کرد و می خواهم که پیش آنها بروم و اگر هم جنازه ام بدست شما نرسید ، ناراحت نباشید من هم مثل صدها نفر دیگر انشاءالله روحم با شماست .

و اصلاً جسم جاندارم برای شما چه کرده که جسم بی جانم .

 اما پدر و مادرم ، اگر بدی به شما کردم مرا حلال کنید ، خیلی دلم می خواست که جبران کنم زحمات شما را ، اما جنگی به ما تحمیل شد که باید به جبهه می رفتم و با دشمنان اسلام و متجاوزین بعثی مبارزه می کردم که این هم توفیقی است از جانب خدا که به ما عطا کرده است .

و اما همسرم ، رضا را از طرف من ببوس و به او بگو که پدرت رفته است در راه مکتبش اسلام ، جهاد در راه خدا بکند ، او را خوب تربیت بکن که از سن پایین در خدمت اسلام باشد ، وی را خیلی مواظبت بکن و مادری مهربان برای او باش . از پدر و مادر و دوستان می خواهم که برای من حلالیت بطلبند از همه دوستان و کسانیکه روزی با هم بوده ایم عاجزانه می خواهم که مرا ببخشند و برایم طلب مغفرت کنند و من هم همه دوستان را حلال می کنم .

از پدر و مادر و همسر و خواهران و برادران می خواهم که برای من گریه نکنند بلکه به مظلومیت ابا عبدالله الحسین (ع) و فرزندانش در صحرای کربلا گریه کنند و بدانند که راه سعادت این است ، اطاعت از امام داشته باشند ،از همسرم و خواهرانم می خواهم که زینب وار پیامشان را به مردم برسانند .

‹‹ والسلام ››